براندون رنفرو یک برنامه ریز مالی معتبر ، حرفه ای دارای درآمد بازنشستگی ، یک نماینده ثبت نام شده با اعتبار IRS و استادیار دارایی است. او همچنین شرکت بازنشستگی و مدیریت ثروت خود را اداره می کند. براندون هفته های خود را صرف صحبت کردن در مورد امور مالی شخصی با همه از دانشجویان دانشگاه برای بازنشستگی می کند.
اندی اسمیت یک برنامه ریز مالی معتبر (CFP) است که دارای مجوز مسکن و مربی دارای بیش از 35 سال تجربه متنوع مدیریت مالی است. وی متخصص امور مالی شخصی ، امور مالی شرکت ها و املاک و مستغلات است و به هزاران مشتری در رسیدن به اهداف مالی خود در طول حرفه خود کمک کرده است.
تصاویر Solskin / Getty
تجزیه و تحلیل فنی یکی از راه های تجزیه و تحلیل سرمایه گذاری های بالقوه برای تعیین یا خرید یا فروش است. این ایده مبتنی بر این ایده است که عرضه و تقاضا بر قیمت یک امنیت تأثیر می گذارد و تغییر در آن می تواند حرکت آینده را پیش بینی کند. در سطح گرانول تر ، تجزیه و تحلیل فنی از مطالعه حرکات قیمت گذشته در تلاش برای تعیین حرکات قیمت آینده یک امنیت خاص یا گروهی از اوراق بهادار استفاده می کند.
درک اساسی از اصول اساسی و ابزارهای مورد استفاده در هنگام انجام تجزیه و تحلیل فنی می تواند به شما در بهبود تحقیقات سرمایه گذاری خود کمک کند.
تجزیه و تحلیل فنی چیست؟
ایجاد تجزیه و تحلیل فنی تا حد زیادی به چارلز داو ، بنیانگذار وال استریت ژورنال و میانگین صنعتی داو جونز اعتبار دارد. به جای تجزیه و تحلیل پویایی شرکت ، مانند ترازنامه آن یا ساختار شرکت ، تجزیه و تحلیل فنی از داده های قیمت و حجم برای تلاش برای پیش بینی قیمت های امنیتی آینده استفاده می کند.
قیمت ، به سادگی ، به چقدر سهم واحد از هزینه های امنیتی اشاره دارد ، در حالی که حجم تعداد سهام یک امنیت است که در یک بازه زمانی معین ، مانند یک روز معامله می شود.
انواع مختلفی از نمودارهای قیمت در تجزیه و تحلیل فنی برای تجزیه و تحلیل قیمت و حجم استفاده می شود ، که از آن شاخص های فنی مشتق شده اند که می توانند الگوهای موجود در حرکت سهام را نشان دهند و سیگنال خرید یا فروش را نشان دهند.
تجزیه و تحلیل فنی چگونه کار می کند
سه اصول اصلی تجزیه و تحلیل فنی وجود دارد:
- اقدامات بازار برای همه چیز است.
- قیمت ها در روند حرکت می کنند.
- تاریخ دوباره تکرار می شود.
اقدامات بازار برای همه چیز حساب می کند
اولین اصل تحلیل تکنیکال یک باور اساسی است که فرضیه بازارهای کارآمد درست است. این بدان معنی است که تمام اطلاعات موجود در مورد ارزش سهام در قیمت سهام منعکس می شود. هنگامی که اطلاعات جدیدی که بر ارزش سهام تأثیر می گذارد در دسترس قرار می گیرد، به سرعت و به طور کامل توسط بازار جذب می شود و در قیمت آن منعکس می شود.
قیمت ها در روند حرکت می کنند
دومین اصل اساسی مبتنی بر این باور است که قیمت ها تا زمانی که یک شاخص فنی معکوس را نشان دهد به حرکت خود در همان جهت ادامه خواهد داد. شاخص های فنی بسیار متفاوتی وجود دارد و انتخاب خاص به سرمایه گذار بستگی دارد.
ایده در اینجا این است که روند را تا زمانی که علائم معکوس نشان دهد شناسایی و دنبال کنید. به عنوان مثال، اگر قیمت در حال افزایش بوده است، اما اکنون شاخص فنی نشان می دهد که شروع به کاهش خواهد کرد، یک سرمایه گذار ممکن است آن اوراق را بفروشد.
تاریخ دوباره تکرار می شود
اصل نهایی تحلیل تکنیکال این است که الگوهای تاریخی در حرکت قیمت سهام تمایل به تکرار دارند. این عنصر تحلیل تکنیکال بر روانشناسی بازار برای تفسیر الگوها در نمودارهای قیمت متکی است. روانشناسی بازار احساسات جمعی همه سرمایه گذاران است، و اعتقاد در اینجا این است که این چیزی است که باعث بالا و پایین شدن قیمت اوراق بهادار می شود. وقتی سرمایه گذاران به یک اوراق بهادار خوش بین هستند، آن را می خرند و قیمت را بالا می برند. وقتی این خوش بینی کاهش یابد، آنها می فروشند و قیمت کاهش می یابد.
روشهای تحلیل فنی
همانطور که قبلا ذکر شد، تحلیل تکنیکال شامل مطالعه فعالیت های گذشته بازار برای شناسایی روند قیمت اوراق بهادار است.
انواع مختلفی از اندیکاتورهای فنی وجود دارد، و اکثر متخصصان تحلیل تکنیکال، که چارتیست ها یا تکنسین ها نامیده می شوند، بیش از یک شاخص را برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری ترکیب می کنند.
چند نمونه از شاخص های فنی عبارتند از:
باندهای بولینگر
باندهای بولینگر، قیمت میانگین متحرک فعلی اوراق بهادار را با انحراف استاندارد همان میانگین متحرک مقایسه میکنند. میانگین متحرک فعلی میانگین متحرک در زمان مقایسه است. انحراف استاندارد اندازه گیری میزان نوسان یک مقدار حول میانگین آن است. نوارهایی که در بالا و پایین تر از میانگین متحرک رسم می شوند، باندهای بولینگر نامیده می شوند و بر اساس انحراف معیار هستند.
میانگین متحرک ساده (SMA) میانگین قیمت در یک دوره مشخص است و برای تعیین جهت یک روند استفاده می شود.
به طور معمول، باندها در دو انحراف استاندارد بالاتر و پایین تر از میانگین متحرک 20 روزه تنظیم می شوند.
وقتی یک چارتیست می بیند که باندها سفت می شوند یا به هم نزدیک می شوند، این نشان می دهد که ممکن است روندی در حال شکل گیری باشد. اگر روند مثبت باشد، یک سرمایه گذار می تواند اوراق بهادار را خریداری کند تا روند را دنبال کند. اگر فاصله بین باندها بیشتر شود، روند ممکن است به پایان برسد و در آن نقطه سرمایه گذار بفروشد. پیشبینی میشود که اگر میانگین متحرک از یکی از باندها خارج شود، قدرت روند بسیار قوی خواهد بود.
میانگین حجم
حجم متوسط یک میانگین متحرک ساده از تعداد سهام مبادله شده برای دوره زمانی انتخاب شده است. به عنوان مثال، می توانید میانگین حجم روزانه را در 60 روز قبل محاسبه کنید.
وقتی حجم اخیر از حجم میانگین متحرک بیشتر شود، این نشان دهنده قدرت بیشتر روند است. برای مثال، اگر قیمت در حال افزایش بوده و حجم اخیر بسیار بالاتر از حجم متوسط باشد، این به عنوان نشانهای از یک روند قوی در نظر گرفته میشود—یک سرمایهگذار ممکن است خرید یا افزایش داراییهای خود را انتخاب کند. اگر حجم اخیر کمتر از میانگین حجم متحرک باشد، روند ضعیفتر در نظر گرفته میشود.
میانگین متحرک همگرایی/واگرایی (MACD) قیمت میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای را با میانگین متحرک نمایی 12 دوره ای همان قیمت مقایسه می کند.
"میانگین متحرک نمایی" (EMA) مشابه میانگین متحرک ساده است، با این تفاوت که وزن بیشتری بر روی داده های فعلی می گذارد.
شما می توانید خط MACD را با کم کردن میانگین متحرک نمایی 26 دوره ای از میانگین متحرک نمایی 12 دوره ای و رسم مقدار حاصل تقریب بزنید. برای استفاده از MACD، آن را با یک خط سیگنال مقایسه می کنید که میانگین متحرک نمایی نه دوره ای خط MACD است.
اگر خط MACD بالاتر از خط سیگنال حرکت کند، یک روند صعودی را نشان می دهد. سرمایهگذار با استفاده از این شاخص، اوراق بهادار را میخرد. خط MACD که به زیر خط سیگنال سقوط می کند، روند منفی را مشخص می کند، در این صورت ممکن است سرمایه گذار بفروشد.
جایگزین های تحلیل تکنیکال
تحلیل بنیادی روش دیگری برای ارزیابی تصمیمات سرمایه گذاری است. می توان آن را به تنهایی یا در ارتباط با تحلیل تکنیکال استفاده کرد.
تحلیل بنیادی به جای الگوهای تاریخی قیمت سهام، ارزش واحد تجاری را برای اتخاذ تصمیمات سرمایه گذاری در نظر می گیرد. ارزش داراییهای شرکت، بدهیها و مسائل مربوط به عملکرد عملیاتی، مانند سودآوری و جریان نقدی، دادههای مرتبط برای انجام تحلیل بنیادی هستند. این اطلاعات را می توان از صورت های مالی سه ماهه و سالانه به دست آورد تا شامل صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان نقدی باشد.