ما اثربخشی تربیت سگ با و بدون یقه الکترونیکی از راه دور را در مقایسه با تمرین با تقویت مثبت ارزیابی کردیم. در مجموع 63 سگ با مشکلات رفتاری شناخته شده خارج از سرب مانند فراخوان ضعیف به یکی از سه گروه تمرینی (هر 21 نفر) اختصاص داده شدند و حداکثر 150 دقیقه تمرین در طول 5 روز برای بهبود فراخوان و اطاعت عمومی دریافت کردند. 3 گروه عبارت بودند از: مربیان نامزد یقه الکترونیکی که از محرک های الکترونیکی به عنوان بخشی از برنامه تمرینی خود استفاده می کردند. کنترل 1-همان مربیانی که هنگام استفاده نکردن از محرک های الکترونیکی اعمال می کردند; و کنترل 2 - مربیان مستقل و حرفه ای که در درجه اول بر تقویت مثبت برای تمرینات خود متمرکز بودند. مجموعه داده ها بر پاسخ سگ ها به دو دستور متمرکز بود: "بیا" (به یاد مربی) و "بنشین" (قسمت عقب را روی زمین قرار دهید). این دو رایج ترین دستوراتی بود که در طول تمرین استفاده می شد و بهبود فراخوان رفتار هدف برای سگ های موضوع بود. معیارهای اثربخشی تمرین شامل تعداد دستوراتی بود که برای استخراج تاخیر پاسخ و پاسخ داده می شد. کنترل 2 به طور قابل توجهی پاسخ های بهتری به دستورات "نشستن" و "بیا" پس از یک دستورالعمل واحد در زمان اختصاص داده شده دست یافت. این سگ ها همچنین تاخیر پاسخ کوتاه تری نسبت به گروه یقه الکترونیکی داشتند. تفاوت معنی داری در نسبت فرمان بین سه گروه نافرمانی وجود ندارد, هر چند دستورات به طور قابل توجهی کمتر به سگ در کنترل داده شد 2. در تعداد نشانه های کلامی مورد استفاده در هر گروه تفاوتی وجود نداشت اما کنترل 2 از سیگنال های دست و سرب کمتری استفاده می کرد و کنترل 1 از این سیگنال ها بیشتر از گروه یقه الکترونیکی استفاده می کرد. این یافته ها این پیشنهاد را رد می کند که تمرین با یقه الکترونیکی یا کارایی بیشتری دارد یا باعث نافرمانی کمتری حتی در دست مربیان مجرب می شود. از بسیاری جهات مشخص شد که تمرین با تقویت مثبت در پرداختن به رفتار هدف و همچنین تمرین اطاعت عمومی موثرتر است. این روش تربیتی همچنین خطرات کمتری برای رفاه سگ و کیفیت رابطه انسان و سگ ایجاد می کند. با توجه به این نتایج ما پیشنهاد می کنیم که هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد تمرین یقه الکترونیکی حتی به دلیل پر استنادترین نشانه ضروری است.
مقدمه
تربیت اطاعت موفق سگ ها مستلزم استفاده موثر و زمان بندی نشانه ها (اغلب به عنوان "سیگنال" نامیده می شود) در کنار تقویت و/یا مجازات توسط مربیان سگ است. در مواردی که تربیت سگ شامل محرک های بد یا مضر است, این می تواند منجر به مجازات شود اگر سگ ها به دلخواه رفتار نکنند (1, 2). درک فزاینده ای از کاربرد نظریه یادگیری در رفاه سگ باعث شده است که بسیاری از سازمان های تربیتی, موسسات خیریه رفاه و دانشگاهیان از روشهای انسانی تر حمایت کنند, با تمرکز بیشتر بر استفاده و زمان بندی پاداش ها (3-9).
وسایل کمکی الکترونیکی اشکال مختلفی دارند اما معمولا شامل یک دستگاه یقه دار (یقه الکترونیکی) هستند که می تواند یک محرک الکتریکی ساکن را به گردن سگ و همچنین تعدادی محرک دیگر مانند سیگنال های شنوایی یا لمسی/ارتعاشی منتقل کند (10). دستگاه های یقه دار عبارتند از: دستگاه های از راه دور, دستکاری شده; یقه های کنترل پارس-یا سر و صدا فعال; و سیستم های مهار (یا نرده های غیرقابل مشاهده) (11). به طور کلی یقه ها به گونه ای طراحی شده اند که اجازه می دهند سیگنال های شنوایی/لمسی با تحویل محرک الکتریکی به عنوان نوعی نشانه "هشدار" جفت شوند. اگر سگ این را نادیده می گیرد, محرک الکتریکی ممکن است اعمال شود تا زمانی که رفتار مورد نظر انجام شود. در این روش سگ ممکن است از طریق ترکیبی از تقویت منفی و تهویه کلاسیک برای جلوگیری از محرک الکتریکی با انجام پاسخ مورد نظر یاد بگیرند, اما, اگر تحویل محرک های الکتریکی ضعیف به پایان رسیده و یا غیر قابل اجتناب, سپس انجمن نامطلوب ممکن است تشکیل شود (11-13). مخالفان یقه های الکترونیکی استدلال کرده اند که زیرا این دستگاه ها از محرک های بیزاری برای جلوگیری از رفتارهای نامطلوب استفاده می کنند, در مقایسه با تمرینات متمرکز بر پاداش به خصوص در دست صاحبان ضعیف یا بی تجربه (14-18) خطر نتایج نامطلوب تمرین (مانند تغییرات منفی در حالت عاطفی یا انجمن های پیش بینی نشده) را افزایش می دهند. در مقابل کسانی که طرفدار استفاده از یقه های الکترونیکی از راه دور هستند استدلال کرده اند که از این دستگاه ها به ویژه در دست مربیان باتجربه می توان برای اصلاح رفتار از طریق تقویت منفی و قرار گرفتن در معرض محدود محرک های مضر استفاده کرد. تولیدکنندگان یقه پیشنهاد می کنند که مزیت این سیستم ها این است که به نگهبانان کنترل سگ را حتی از راه دور می دهند (19) و به طور موثر رفتارهای بسیار با انگیزه مانند رفتار درنده را سرکوب می کنند. همچنین ادعا شده است که جایی که قلاده های الکترونیکی در درمان مشکلات رفتاری موفق هستند, سگ ممکن است بی ارزش کشتن از سر ترحم اجتناب از, یک نتیجه خواهد بود که ناراحت به صاحبان (24).
به نظر می رسد استفاده از یقه های الکترونیکی در تربیت سگ در انگلیس در حال کاهش است که از 6 درصد از کل سگ های خانگی در سال 2012 (25) به حدود 1 درصد در سال 2019 (26) می رسد. این کاهش ممکن است منعکس کننده سیاست فعلی دولت در مورد دستگاه های ولز [دستگاه های ممنوع در (27)] و اسکاتلند [در تربیت و استفاده از سگ چشم پوشی نمی شود ممکن است منجر به مجازات شود (28)], با قوانین محدود کننده ای که برای انگلیس پیشنهاد شده است (29) و همچنین مبارزات برجسته علیه استفاده [به عنوان مثال, توسط (18)]. با این اوصاف, این ارقام در حالی که ظاهر می شود نسبتا کم هنوز هم نشان می دهد در مورد 100,000 سگ در انگلستان در معرض استفاده از یقه الکترونیکی, و این دستگاه ها در بسیاری از کشورهای دیگر قانونی باقی می ماند.
مطالعات تحقیقاتی به طور انتخابی توسط طرفداران و مخالفان یقه های الکترونیکی برای حمایت از ادعاهای خود ذکر شده است که اغلب با درک ناکافی از کیفیت طراحی تجربی یا ارزیابی مغرضانه شواهد مانند تفسیرهای متعدد احتمالی از شاخص های رفتاری منزوی رفاه (11). (30)] بستگی به اثربخشی این روش ها در مقایسه با سایر روش های تمرینی دارد (11, 31). اثربخشی را می توان با استفاده از اقدامات رفتاری خاص هدف ارزیابی کرد و استفاده از رژیم های طراحی شده حرفه ای که توسط مربیان باتجربه تحویل داده می شود می تواند خطر سوگیری نمونه گیری را کاهش دهد. در مطالعه حاضر ما به طور مستقیم اثربخشی استفاده از قلاده های الکترونیکی را برای بهبود فراخوان (رفتار هدف) و اطاعت عمومی در سگ ها در مقایسه با تمرین بدون قلاده الکترونیکی ارزیابی کردیم. سگ مورد استفاده در این مطالعه به تجربه مراجعه شد, مربیان حرفه ای به عنوان صاحبان خود را تجربه شده بود مشکلات اطاعت قابل توجهی, از جمله فراخوان ضعیف, بلکه تعقیب دام و/یا رفتار پرخاشگرانه به سگ های دیگر. این مطالعه در حال حاضر در از راه دور متمرکز, دستگاه های دست عمل, به عنوان این فرم بیشتر مورد استفاده در انگلستان در زمان مطالعه شد (25, 32); که در درجه اول به عنوان ابزاری برای دلسرد رفتار تعقیب و بهبود فراخوان استفاده. ما از سوابق تحصیلی جمع شده در طی تحقیقات بودجه دفرا (33) به نمایندگی از دولت انگلستان استفاده کردیم. در مقابل به کار قبلا منتشر شده (31), جایی که اثربخشی توسط بازخورد مالک مورد بررسی قرار گرفت, این مطالعه سرعت و قابلیت اطمینان پاسخ پس از هر دستور ثبت, به منظور استخراج دقیق تر, اندازه گیری سیستماتیک و هدف از اثر بخشی.
مواد و روش ها
داده ها از فیلم های تربیت سگ استخراج شد که در ابتدا به عنوان بخشی از مطالعه بودجه دفرا (33) در مدت 6 ماه در سال 2010/11 ثبت شد. جزییات مربوط به استخدام سگ ها و رژیم های تمرینی و مجموعه داده های ویدیویی قبلا منتشر شده است (31, 33) بنابراین روش های ارایه شده در اینجا مروری کلی بر تفاوت های موجود در رویکرد اتخاذ شده در مطالعه حاضر فراهم می کند.
تصویب اخلاقی توسط کمیته اخلاق تحقیقات دانشگاه لینکلن انجام شد. صاحبان و مربیانی که در این مطالعه شرکت کردند رضایت خود را برای استفاده از سگ ها و فیلم های ضبط شده در مطالعه اعلام کردند. وزارت بازرسی خانه مشورت شد, و نشان داد که کار یک روش تلقی نمی شود و در نتیجه یک مجوز دفتر خانه نمی خواهد بر اساس شرایط زیر مورد نیاز باشد: استفاده از یقه الکترونیکی در انگلستان و اسکاتلند در زمان مطالعه قانونی بود; سگ که برای رفتارهای معمولا با استفاده از یقه الکترونیکی در انگلستان در ارتباط ارجاع شد; این تمرین توسط مربیان حرفه ای با تجربه و با استفاده از برنامه های تمرینی عادی با رضایت مطلع از صاحبان انجام شد.
گروه های تمرینی
همه سگ های مورد استفاده در این مطالعه برای نگرانی های رفتاری از جمله فراخوان ضعیف و نگرانی دام ارجاع داده شده اند و به صاحبان توصیه شده است که برای حل این مشکلات به دنبال تمرینات حرفه ای باشند. 63 سگ درگیر در این مطالعه همگی بیش از 9 ماه سن داشتند و هیچ تجربه قبلی در مورد قلاده های الکترونیکی نداشتند. سگهای یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 در پاییز / زمستان 2010 تربیت شدند و به صورت تصادفی در گروه تمرینی خود قرار گرفتند. سگهای گروه شاهد 2 در بهار 2011 تربیت شدند و این بدان معنی است که افراد می توانند برای مطابقت با سگهای تربیت شده با قلاده های الکترونیکی بر اساس مشکلات رفتاری ارجاع شده و ارزیابی شدت مالک استخدام شوند. 3 گروه تمرینی به شرح زیر بود:
* گروه یقه الکترونیکی (21 نفر): سگها با استفاده از یقه های الکترونیکی فعال برای بهبود فراخوان و اطاعت عمومی توسط مربیان مجرب و معرفی شده توسط سازنده (انتخاب شده برای نشان دادن بهترین استفاده از یقه الکترونیکی) تربیت شدند. مربیان طبق توصیه اکما از جمله ارزیابی حساسیت سگ به محرک های الکتریکی قبل از تمرین و جفت شدن نشانه ارتعاش با سیگنال الکتریکی با هدف اصلاح رفتار از طریق تقویت منفی عمل تایید شده را دنبال کردند. سگهای این گروه همچنین تقویت مثبتی مانند پاداش دادن به سگها با غذا و تقویت منفی مانند فشار سرب را تجربه کردند.
• گروه کنترل 1 (ج1: نفر 21): سگ ها توسط همان مربیانی که با گروه یقه الکترونیکی کار می کردند با استفاده از ترکیبی از مواد غذایی تقویت مثبت و تقویت منفی مانند فشار سرب برای بهبود فراخوان و اطاعت عمومی اما بدون استفاده از محرک های الکترونیکی تربیت شدند;
گروه کنترل 2 (ج2: نفر 21): سگها برای بهبود فراخوان و اطاعت عمومی توسط مربیان حرفه ای باتجربه که عضو انجمن مربیان سگ خانگی بودند تربیت شدند.
جمعیت سگ مورد استفاده در این مطالعه به طور گسترده ای شبیه به جمعیت توصیف شده توسط بلکول و همکاران بود. (25) در بررسی خود را از استفاده از ایدز الکترونیکی, و تفاوت معنی داری بین سگ اختصاص داده شده به سه درمان در نوع سگ و یا دلیل ارجاع وجود دارد (31). گوندوگ (25%), متقابل نژاد (25%), معنوی (17%) و تریر (13%) بودند اغلب نشان انواع نژاد با تعداد مشابه در هر گروه درمان, در حالی که هیچ سگ از اسباب بازی و یا نژاد ابزار گروه وجود دارد. 34 (54%) سگ ماده بودند که 21 (33%) از این سگهای عقیم شده و 13 (21%) کل سگهای ماده بودند. از 29 سگ نر نیز وجود دارد یک کمی بالاتر از تعداد سگ عقیم (19, 30% از کل جمعیت) از کل سگ نر (10 یا 16%); با این حال وجود دارد هیچ جنسیتی قابل توجهی تعصبات بین گروه های درمان. تعقیب و گریز شایع ترین دلیل ارجاع در جمعیت مورد مطالعه (51 مورد از 63 سگ یا 81 درصد جمعیت) بود که نمایانگر 18 سگ در گروه یقه الکترونیکی و 17 سگ در گروه کنترل 1 و 16 سگ در گروه کنترل 2 بود. گوسفند یا بره شایع ترین هدف تعقیب و گریز بود, جایی که صاحبان گزارش تعقیب به عنوان یک رفتار مشکل, هر چند صاحبان نیز ذکر شده دام دیگر مانند اسب و طیور, حیات وحش مانند خرگوش یا سنجاب, و همچنین اتومبیل و جاگر به عنوان اهداف برای تعقیب. سگهای باقیمانده یا برای فراخوان ضعیف ارجاع شده بودند (9 سگ که 1 نفر در گروه یقه الکترونیکی و 4 نفر در گروه کنترل بودند) یا تعاملات تهاجمی با سگهای دیگر در حالی که از سرب خارج بودند (3 سگ که 2 نفر در گروه یقه الکترونیکی بودند 1 در گروه کنترل 2 و هیچ کدام در گروه کنترل 1). اکثر صاحبان سگهای خود را به عنوان رفتار ارجاع شده "همیشه" (31 سگ یا 49 درصد از جمعیت) یا "اغلب" (24 سگ یا 38 درصد از جمعیت نشان می دهند که نشان دهنده شدت بالا است که توسط صاحبان درک می شود. هنگامی که این دو رتبه بندی مخلوط شد, هیچ تفاوتی در ارزیابی مالک از شدت بین سه گروه وجود دارد (31).
مجموعه داده ها
دادههای پژوهش حاضر از دو جلسه تمرینی روز اول و سوم و پنجم تمرین برای هر سگ گرفته شد. اقدامات متمرکز بر شاخص های اثربخشی و قابلیت اطمینان فرمان اطاعت از جمله تاخیر برای تکمیل پاسخ و تعداد دستورات مورد نیاز برای تکمیل پاسخ مورد نظر است. مجموعه داده ها بر روی دو دستور متمرکز بود که بیشتر در هر 3 گروه تمرینی مورد استفاده قرار می گرفت و به راحتی از داده های ویدیویی قابل تشخیص بود. اینها یک دستور "بیا" بود که معمولا برای فراخوان سگها در فاصله ای از مربی و یک دستور "نشستن" به طور معمول برای نیاز سگ به قرار دادن قسمت های عقب خود روی زمین و ثابت ماندن برای مدت کوتاهی استفاده می شد (جدول 1 را ببینید). دستورات" بیا "و" نشستن " به دلایل مختلف انتخاب شدند. هر دو دستور را می توان به وضوح از فیلم ها در همه گروه ها شناسایی و دریافت کرد و نمی توان با دستورات دیگر اشتباه گرفت. در طول تجزیه و تحلیل اولیه سوابق ویدیویی نیز مشخص شد که این دستورات بیشترین استفاده را در هر سه گروه تمرینی دارند. سه شکل سیگنال یا نحوه تحویل سیگنال های تمرینی در مشاهده اولیه ذکر شد. ما همچنین ثبت: اگر سگ پاسخ فراخوان پس از یک شروع "بیا" فرمان (بیا); اگر دستورات متعدد (بیا+) برای شروع پاسخ فراخوان مورد استفاده قرار گرفت; و یا اگر سگ پاسخ شروع نشد (نافرمانی; جدول 2 را ببینید). به طور مشابه, ما ثبت: اگر یک پاسخ تحصن پس از یک سیگنال تک تکمیل شد (نشستن); اگر سیگنال های متعدد مورد نیاز بود (نشستن+); یا اگر سگ پاسخ نشستن به دستورات "نشستن" (نافرمانی) را انجام نداد. در مشاهدات اولیه, برای تعیین زمانبندی برای این تعاریف از نتیجه, اکثر سگ پاسخ در 2 بازدید کنندگان از دستورات اولیه, و جایی که سگ دستورات اضافی داده شد, این به طور معمول به محدود شد 2 و یا گاهی اوقات 3 دستورات در 10 بازدید کنندگان از دستورات اولیه. جایی که سگ بود پاسخ در تکمیل نشده 10 بازدید کنندگان از دستور اولیه, مربیان به طور معمول متوقف این دنباله ای از دستورات و پس از یک استراحت کوتاه به طور معمول طولانی تر از 10 بازدید کنندگان با یک دستور جدید از سر. این رویکرد در سه گروه تمرینی مشابه بود بنابراین تعریف پاسخهای موفق و نافرمانی میتواند برای همه گروهها به کار رود. برای کنترل تعداد مختلف دستورات داده شده مقادیر مطلق برای مقایسه قابلیت اطمینان پاسخ بین سه گروه به درصد دستورات تبدیل شدند.
جایی که سگها به دستور "بیا" پاسخ دادند تاخیر به عنوان زمان تحویل اولین فرمان به سگ شروع کننده پاسخ فراخوان ثبت شد, در حالی که زمان تاخیر برای نشستن به عنوان زمان قرار دادن ربع های عقب روی زمین پس از تحویل اولین سیگنال فرمان "نشستن" ثبت شد.
جدول 1 . شرح نحوه تحویل (یا سیگنال ها) برای دستورات بیا و بنشین.
جدول 2 . شرح پاسخ سگ ها به دستورات" بیا "و" بنشین".
استخراج و تحلیل داده ها
فیلم های تمرینی به صورت تصادفی مشاهده و کور شدند به طوری که بیننده با استفاده از نرم افزار سلیمان رمزگذار (نسخه: بتا 17.03.22) نمی توانست سگ ها را با گروه مربوطه خود مرتبط کند. مجموعه زیر, داده های خام از فایل های رمز گذار سلیمان به یک صفحه گسترده مایکروسافت اکسل استخراج شد, جدا هر سگ را به گروه تمرین اختصاص داده خود. داده های مربوط به تعداد دستورات (جدول 3) در هر جلسه تمرینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تعداد کمی از جلسات متمرکز بر فقط به یاد بیاورید و یا فقط نشستن, تا صبح و بعد از ظهر جلسات جمع شدند, برای تجزیه و تحلیل درصد از سگ در پاسخ به سیگنال برای اولین بار, سیگنال های متعدد, یا نافرمانی و برای محاسبه زمان تاخیر. این یک اندازه گیری روزانه برای هر سگ فراهم می کرد. کار قبلی کوپر و همکاران. (31) تفاوت معنی داری در رفتار سگ ها بین جلسات صبح و بعد از ظهر نشان نداده بود و مقایسه اکتشافی داده های صبح و بعد از ظهر در این مطالعه با این موضوع مطابقت داشت.
جدول 3 . میانگین تعداد دستورات داده شده در هر جلسه تمرینی برای سگهایی که با قلاده های الکترونیکی تربیت شده اند و دو گروه کنترل شامل تعداد سیگنالهای کلامی دست و سرب و تعداد دفعاتی که یک فرمان "بیا" و "نشستن" داده می شد و تعداد دفعاتی که چندین سیگنال برای هر دستور داده می شد (بیا+ و نشستن+) و تعداد دفعاتی که سگ ها در اولین اظهار نظر اطاعت می کردند (اطاعت+) یا اطاعت نکردند.
تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مینیتاب 17.0 و با استفاده از مدل های خطی عمومی انجام شد. گروه های تمرینی و روزهای تمرین (1, 3, و 5) به عنوان عوامل ثابت در نظر گرفته شدند در حالی که شناسه های فردی سگ عوامل تصادفی در گروه های تمرینی قرار داشتند. همانطور که تمرکز بر نتایج اثربخشی بود ما بر اثرات اصلی متمرکز شدیم و فعل و انفعالات درون مدل های ما را شامل نمی شد تا به طور غیر ضروری درجه ای ازادی را در مدل ها افزایش ندهیم. در غیر این صورت داده ها به عنوان خطای استاندارد معرفی شده اند زیرا تمرکز ما بر تفاوت بین گروه ها بود و نه تنوع گروه.
نتایج
تعداد دستورات, سیگنال, و پاسخبه طور متوسط 20.3 0 0.6 دستور در هر جلسه تمرینی داده شد که از این تعداد 15.7 ± 0.6 (77%) در دستور اول اطاعت شد و 4.1 0 0.2 (20%) پس از دستورات متعدد و تنها 0.6 0 0.1 (3%) نافرمانی کرد. به طور متوسط تعداد سیگنال ها در هر جلسه تمرینی 26.8 ± 0.8 بود. اکثر سیگنالها کلامی با 17.8 ± 0.8 سیگنال کلامی در هر جلسه (66 درصد از کل سیگنالها) بودند. در هر جلسه تمرین 5.2 ± 0.3 سیگنال دستی (19 درصد از کل سیگنال ها) و 3.8 ± 0.4 سیگنال سرب (14 درصد) وجود داشت. در تعداد سیگنالهای کلامی داده شده به سگها در 3 گروه تمرینی تفاوتی وجود نداشت (جدول 3) اما گروه کنترل 1 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب بیشتری نسبت به سگهای تربیت شده با قلاده الکترونیکی دریافت میکرد در حالی که گروه کنترل 2 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب کمتری نسبت به گروه دیگر داشت. در نتیجه گروه کنترل 1 بیشترین سیگنال را در طول تمرین دریافت کرد در حالی که گروه کنترل 2 در طول دوره تمرین سیگنال کمتری نسبت به گروه های دیگر دریافت کرد(2, 293)< 0.001].
= 30.2, پبه طور متوسط 20.3 0 0.6 دستور در هر جلسه تمرینی داده شد که از این تعداد 15.7 ± 0.6 (77%) در دستور اول اطاعت شد و 4.1 0 0.2 (20%) پس از دستورات متعدد و تنها 0.6 0 0.1 (3%) نافرمانی کرد. به طور متوسط تعداد سیگنال ها در هر جلسه تمرینی 26.8 ± 0.8 بود. اکثر سیگنالها کلامی با 17.8 ± 0.8 سیگنال کلامی در هر جلسه (66 درصد از کل سیگنالها) بودند. در هر جلسه تمرین 5.2 ± 0.3 سیگنال دستی (19 درصد از کل سیگنال ها) و 3.8 ± 0.4 سیگنال سرب (14 درصد) وجود داشت. در تعداد سیگنالهای کلامی داده شده به سگها در 3 گروه تمرینی تفاوتی وجود نداشت (جدول 3) اما گروه کنترل 1 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب بیشتری نسبت به سگهای تربیت شده با قلاده الکترونیکی دریافت میکرد در حالی که گروه کنترل 2 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب کمتری نسبت به گروه دیگر داشت. در نتیجه گروه کنترل 1 بیشترین سیگنال را در طول تمرین دریافت کرد در حالی که گروه کنترل 2 در طول دوره تمرین سیگنال کمتری نسبت به گروه های دیگر دریافت کرد(2, 293)< 0.001]. Control Group 1 performed the most “Sit” and most “Come” responses following multiple commands, whilst the E-collar Group performed least “Come” responses following a single command and in total [ F به طور متوسط 20.3 0 0.6 دستور در هر جلسه تمرینی داده شد که از این تعداد 15.7 ± 0.6 (77%) در دستور اول اطاعت شد و 4.1 0 0.2 (20%) پس از دستورات متعدد و تنها 0.6 0 0.1 (3%) نافرمانی کرد. به طور متوسط تعداد سیگنال ها در هر جلسه تمرینی 26.8 ± 0.8 بود. اکثر سیگنالها کلامی با 17.8 ± 0.8 سیگنال کلامی در هر جلسه (66 درصد از کل سیگنالها) بودند. در هر جلسه تمرین 5.2 ± 0.3 سیگنال دستی (19 درصد از کل سیگنال ها) و 3.8 ± 0.4 سیگنال سرب (14 درصد) وجود داشت. در تعداد سیگنالهای کلامی داده شده به سگها در 3 گروه تمرینی تفاوتی وجود نداشت (جدول 3) اما گروه کنترل 1 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب بیشتری نسبت به سگهای تربیت شده با قلاده الکترونیکی دریافت میکرد در حالی که گروه کنترل 2 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب کمتری نسبت به گروه دیگر داشت. در نتیجه گروه کنترل 1 بیشترین سیگنال را در طول تمرین دریافت کرد در حالی که گروه کنترل 2 در طول دوره تمرین سیگنال کمتری نسبت به گروه های دیگر دریافت کرد(2, 293)
= 5.51, پ = 0.005].
گروه کنترل 1 نسبت به گروه تمرین یقه الکترونیکی یا گروه کنترل 2 (جدول 3) نافرمانی بیشتری به نمایش گذاشتند اما پس از دستورات تک و چندگانه پاسخ های بیشتری را به اتمام رساندند زیرا بیشترین دستورات سه گروه تمرینی را دریافت کردند. زمانی که درصد پاسخها برای محاسبه تعداد فرامین مختلف بین گروههای تمرینی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت هیچ تفاوتی در درصد نافرمانی بین سه گروه تمرینی وجود نداشت (جدول 4). با این وجود گروه کنترل 2 درصد بالاتری از انجام هر دو پاسخ "بیا" و "نشستن" در دستور اول و درصد پایین تر از پیروی از دستورات متعدد نسبت به گروه کنترل 1 یا گروه یقه الکترونیکی داشت.
جدول 4 . میانگین درصد دستورات" بیا "و" نشستن " (سه) پس از یک سیگنال واحد اطاعت می شود و پس از چندین سیگنال (اطاعت+) اطاعت نمی شود یا برای سگ هایی که با قلاده های الکترونیکی و دو گروه کنترل تربیت شده اند اطاعت نمی شود.به طور متوسط 20.3 0 0.6 دستور در هر جلسه تمرینی داده شد که از این تعداد 15.7 ± 0.6 (77%) در دستور اول اطاعت شد و 4.1 0 0.2 (20%) پس از دستورات متعدد و تنها 0.6 0 0.1 (3%) نافرمانی کرد. به طور متوسط تعداد سیگنال ها در هر جلسه تمرینی 26.8 ± 0.8 بود. اکثر سیگنالها کلامی با 17.8 ± 0.8 سیگنال کلامی در هر جلسه (66 درصد از کل سیگنالها) بودند. در هر جلسه تمرین 5.2 ± 0.3 سیگنال دستی (19 درصد از کل سیگنال ها) و 3.8 ± 0.4 سیگنال سرب (14 درصد) وجود داشت. در تعداد سیگنالهای کلامی داده شده به سگها در 3 گروه تمرینی تفاوتی وجود نداشت (جدول 3) اما گروه کنترل 1 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب بیشتری نسبت به سگهای تربیت شده با قلاده الکترونیکی دریافت میکرد در حالی که گروه کنترل 2 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب کمتری نسبت به گروه دیگر داشت. در نتیجه گروه کنترل 1 بیشترین سیگنال را در طول تمرین دریافت کرد در حالی که گروه کنترل 2 در طول دوره تمرین سیگنال کمتری نسبت به گروه های دیگر دریافت کرد(2, 293)< 0.001] and use of hands signals was most common on day 3 [Figure 2; F به طور متوسط 20.3 0 0.6 دستور در هر جلسه تمرینی داده شد که از این تعداد 15.7 ± 0.6 (77%) در دستور اول اطاعت شد و 4.1 0 0.2 (20%) پس از دستورات متعدد و تنها 0.6 0 0.1 (3%) نافرمانی کرد. به طور متوسط تعداد سیگنال ها در هر جلسه تمرینی 26.8 ± 0.8 بود. اکثر سیگنالها کلامی با 17.8 ± 0.8 سیگنال کلامی در هر جلسه (66 درصد از کل سیگنالها) بودند. در هر جلسه تمرین 5.2 ± 0.3 سیگنال دستی (19 درصد از کل سیگنال ها) و 3.8 ± 0.4 سیگنال سرب (14 درصد) وجود داشت. در تعداد سیگنالهای کلامی داده شده به سگها در 3 گروه تمرینی تفاوتی وجود نداشت (جدول 3) اما گروه کنترل 1 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب بیشتری نسبت به سگهای تربیت شده با قلاده الکترونیکی دریافت میکرد در حالی که گروه کنترل 2 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب کمتری نسبت به گروه دیگر داشت. در نتیجه گروه کنترل 1 بیشترین سیگنال را در طول تمرین دریافت کرد در حالی که گروه کنترل 2 در طول دوره تمرین سیگنال کمتری نسبت به گروه های دیگر دریافت کرد(2, 293)به طور متوسط 20.3 0 0.6 دستور در هر جلسه تمرینی داده شد که از این تعداد 15.7 ± 0.6 (77%) در دستور اول اطاعت شد و 4.1 0 0.2 (20%) پس از دستورات متعدد و تنها 0.6 0 0.1 (3%) نافرمانی کرد. به طور متوسط تعداد سیگنال ها در هر جلسه تمرینی 26.8 ± 0.8 بود. اکثر سیگنالها کلامی با 17.8 ± 0.8 سیگنال کلامی در هر جلسه (66 درصد از کل سیگنالها) بودند. در هر جلسه تمرین 5.2 ± 0.3 سیگنال دستی (19 درصد از کل سیگنال ها) و 3.8 ± 0.4 سیگنال سرب (14 درصد) وجود داشت. در تعداد سیگنالهای کلامی داده شده به سگها در 3 گروه تمرینی تفاوتی وجود نداشت (جدول 3) اما گروه کنترل 1 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب بیشتری نسبت به سگهای تربیت شده با قلاده الکترونیکی دریافت میکرد در حالی که گروه کنترل 2 به طور مداوم سیگنالهای دست و سرب کمتری نسبت به گروه دیگر داشت. در نتیجه گروه کنترل 1 بیشترین سیگنال را در طول تمرین دریافت کرد در حالی که گروه کنترل 2 در طول دوره تمرین سیگنال کمتری نسبت به گروه های دیگر دریافت کرد(2, 293)
= 0.16, پ = 0.85].
شکل 1 . میانگین (با سه) تعداد دستورات کلامی داده شده به سگ ها در گروه تمرین یقه الکترونیکی و دو گروه کنترل در طول 3 روز تمرین. برای تجزیه و تحلیل تفاوت بین گروه ها به جداول 3 و 4 مراجعه کنید.
شکل 2 . میانگین (با سه) تعداد دستورات دستی که در هر گروه تمرینی در طول 3 روز تمرین به سگ ها داده می شود. زیرنویس ها (الف و ب) نشان می دهد که روزهای تمرین بر اساس مقایسه های جفت توکی متفاوت است. برای تجزیه و تحلیل تفاوت بین گروه ها به جداول 3 و 4 مراجعه کنید.
شکل 3 . میانگین (با سه) تعداد دستورات سرب داده شده به سگ ها در گروه تمرین یقه الکترونیکی و دو گروه کنترل در طول 3 روز تمرین. زیرنویس ها (الف, ب, و ج) نشان می دهد که روزهای تمرین بر اساس مقایسه های جفت توکی متفاوت است. برای تجزیه و تحلیل تفاوت بین گروه ها به جداول 3 و 4 مراجعه کنید.
زمان تاخیر برای پاسخ دادن
جدول 5 . میانگین تاخیر برای تکمیل پاسخ در ثانیه از فرمان اولیه (± انحراف استاندارد) برای سگهایی که تکمیل کرده اند بیا و بنشین پاسخ ها از یقه الکترونیکی و 2 گروه تمرینی کنترل و در روزهای مختلف.اگرچه گروه یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 به نظر می رسد کاهش تاخیر را برای پاسخگویی به دستور "بیا" در طول دوره مطالعه نشان می دهد (شکل 4) تغییر قابل توجهی در تاخیر بین 3 روز تمرین وجود ندارد(2, 114)= 1.82; پ = 0.17]. در مقابل یک تغییر در زمان تاخیر به نشستن وجود دارد(2, 101)
= 5.61; پ = 0.005] با تاخیرهای طولانی تر برای نشستن در روز 3 و روز 5 نسبت به روز 1 (جدول 5) که با پیشرفت تمرین با افزایش تاخیر در گروه تمرین یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 مرتبط بود (شکل 5).
شکل 4 . میانگین (با تاخیر) برای پاسخ به دستور" بیا " توسط سگ ها در گروه تمرین یقه الکترونیکی و دو گروه کنترل در طول 3 روز تمرین.
شکل 5 . میانگین (با تاخیر) برای پاسخ به دستور" نشستن " توسط سگ ها در گروه تمرین یقه الکترونیکی و دو گروه کنترل در طول 3 روز تمرین.
بحث و گفتگو
هر یک از سه گروه تمرینی نتایج تمرینی موفقی برای دستورات "بیا" و "نشستن" داشتند. نسبت پاسخ هایی که پس از دستور اول انجام شد در هر سه گروه بالا بود و نسبت نافرمانی در طول مطالعه کم بود و بین گروه های تمرینی تفاوتی نداشت. این یافته ها مطابق با رضایت مالک از نتایج تمرینی است که قبلا گزارش شده است (31) و باید انتظار داشت که همه مربیان حرفه ای باشند و تجربه گسترده ای از سگ های تربیت کننده برای بهبود فراخوان و اطاعت عمومی داشته باشند. گروه کنترل مبتنی بر پاداش 2, با این حال, نسبت بالاتری از اطاعت پس از دستور اول به هر دو "بیا" و "نشستن" دستورات و مورد نیاز دستورات متعدد کمتر برای شروع یک فراخوان و یا تکمیل یک پاسخ تحصن. این نشان می دهد که تمرین مبتنی بر پاداش موثرترین رویکرد نه تنها برای فراخوان بود که رفتار هدف در تمرین بود, بلکه برای سایر دستورات, حتی اگر مربیان مبتنی بر پاداش به اندازه دو گروه تمرینی دیگر وقت خود را صرف تمرین روی فرمان نشسته نمی کردند.
تاخیر برای پاسخ نیز نشان می دهد نتایج تمرین موفق در هر سه گروه با سگ شروع به بازگشت به مربی به طور متوسط 1.24 ثانیه پس از تحویل یک دستور "بیا" و سگ تکمیل پاسخ نشستن به طور متوسط 1.64 ثانیه پس از یک دستور "نشستن". زمان تاخیر کمی طولانی تر به نشستن به طور بالقوه منعکس این اندازه گیری که در تکمیل پاسخ بر اساس, در حالی که زمان تاخیر به "بیا" پاسخ از شروع فراخوان با سگ شروع به بازگشت به مربی مشخص شد. اگر چه تفاوت بین گروه های کوچک بودند, سگ در گروه کنترل 2, نشان داد تاخیر کوتاه تر به شروع به بازگشت از گروه یقه الکترونیکی, است که سازگار با نسبت بالاتری از پاسخ دیده می شود پس از یک فرماندهی واحد در این گروه. همچنین بین گروه ها در زمان تکمیل پاسخ نشستن تفاوت هایی وجود داشت که گروه کنترل 2 برای تکمیل این پاسخ سریعتر از گروه یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 بود. این نیز با نسبت بالاتری از سگ ها سازگار بود که پس از یک دستور واحد این پاسخ را تکمیل می کردند. قابل ذکر است که در زمان تاخیر نشستن بین سه گروه در روز اول تمرین تفاوت اندکی وجود داشت زیرا سگ ها در هر سه گروه قبل از تمرین پاسخ قابل اعتمادی به دستور "نشستن" داشتند اما تاخیر های طولانی تر در یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 با پیشرفت تمرین مشخص می شود. این یافته ها با ادراک عمومی گزارش شده مطابقت دارد که میزان موفقیت یقه های الکترونیکی نسبت به تمرینات مبتنی بر پاداش برای مشکلات فراخوانی و تعقیب و گریز (25) و نگرانی در مورد اثربخشی برنامه های تمرینی شامل محرک های بالقوه منفی مطرح شده توسط هیبی و همکاران است. (3), رونی و کوان (4), فرناندس و همکاران. (5), زیو (6), و ماسون و همکاران. (7, 35).
دو عامل جدا از استفاده از محرک های الکتریکی در طول تمرین باید قبل از نتیجه گیری با توجه به اثربخشی سه روش تمرین مورد بررسی قرار گیرد. اولین مورد مربوط به شرایط جوی است زیرا گروه یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 در اواسط زمستان تمرین کردند در حالی که گروه کنترل 2 4 ماه بعد در اوایل بهار تمرین کردند. این تا حدی به دلیل در دسترس بودن مربیان معرفی شده در صنعت بود, اما همچنین زمان مجاز برای انتخاب سگ از جمعیت بزرگتر موجود برای تمرین بدون قلاده الکترونیکی برای مطابقت با افراد مراجعه کننده به گروه یقه الکترونیکی. اگرچه هیچ کار منتشر شده ای در مورد تغییرات فصلی در نتایج تمرین در سگ ها وجود ندارد اما احتمالا تغییراتی در شرایط محیطی وجود دارد که ممکن است بر این نتایج تاثیر بگذارد. در واقع دوره تمرین زمستانی به ویژه برخی از شرایط جوی شدید با برف خوابیده و دمای پایین روز و همچنین دوره های ملایم تر را نشان می داد. به همین دلیل به عنوان بخشی از تجزیه و تحلیل اکتشافی داده ها در طول پروژه اصلی (1402 الف) تغییرات هفتگی داده ها در هر گروه مورد بررسی قرار گرفت و هیچ تفاوتی در رابطه با استفاده از فرمان یافت نشد.
مورد دوم مربوط به تفاوت در رویکردهای کلی تمرین بین سه گروه و به ویژه بین مربیان گروه کنترل 2 و کسانی است که در گروه یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 قرار دارند. به نظر می رسد گروه کنترل 2 در درجه اول تمرینات فراخوان را هدف قرار می دهد و زمان کمتری برای سایر دستورات از جمله نشستن صرف می شود در حالی که گروه یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 تصمیم گرفتند روی هر دو فراخوان و اطاعت عمومی از جمله نشستن کار کنند (جدول 3) شاید نشان دهنده تمرکز بیشتر بر کنترل سگ و همچنین دستیابی به رفتار هدف هدف باشد. همچنین در حالی که استفاده از سیگنالهای کلامی بین سه گروه مشابه بود, گروه کنترل 2 کمتر از گروه کنترل 1 یا گروه یقه الکترونیکی از سیگنالهای دست و سرب در طول تمرین بیشتر از گروه یقه الکترونیکی استفاده می کردند. استفاده از سیگنال های متعدد در تمرین می تواند اثرات متغیری داشته باشد, مثلا, استفاده از احتمالات اضافی مانند فشار سرب در طول یک دستور فراخوانی, به طور بالقوه بر میزان یادگیری پاسخ مورد نظر تاثیر می گذارد. بهبود یادگیری تا حدودی به سیگنالهای متعددی که به طور مداوم تحویل داده می شوند بستگی دارد و حتی در این صورت سگها به دلیل یادگیری و تعصبات ادراکی یا ماهیت زایمان ممکن است ارتباط قابل اعتمادتری با برخی محرکها نسبت به سایرین ایجاد کنند. به عنوان مثال گزارش شده است که سیگنال های بصری در حین تربیت سگ ممکن است در صورت استفاده همزمان از سیگنال های کلامی تحت الشعاع قرار دهند (36). بنابراین توضیح تفاوت در نتیجه یادگیری ممکن است در میزان قرار گرفتن سگها در معرض محرکهای پاداش دهنده و بالقوه بیزاری در سه گروه و دامنه سیگنالهای مورد استفاده برای هدایت رفتار سگها باشد.
به طور کلی, سگ در گروه کنترل خواسته شد 2 برای تکمیل یک کار فراخوان در پاسخ به سیگنال های کلامی و به طور معمول دریافت پاداش مواد غذایی(بازدید کنندگان) در بازگشت به مربی. سیگنال های دست به ندرت مورد استفاده قرار گرفت و حتی اگر سگ اغلب در سرب شد, فشار سرب بسیار به ندرت ثبت شد. به عنوان یک نتیجه یک سیگنال واحد برای نشانه رفتار مورد نظر و احتمالی واحد (مواد غذایی) در ارتباط با تکمیل موفق پاسخ مورد استفاده قرار گرفت. به طور مشابه, تمرین تحصن استفاده از یک کلامی "نشستن" دستور, با سگ دریافت پاداش مواد غذایی یک بار پاسخ تکمیل شده بود. به طور خلاصه به نظر می رسد این گروه از ساده ترین و واضح ترین شرایط احتمالی برای یادگیری انجمنی استفاده می کنند.
سگهای گروه یقه الکترونیکی مطابق با بهترین روشهای صنعت تربیت شدند, با حساسیت سگها به تنظیمات یقه الکترونیکی که در اوایل تمرین ارزیابی شد, و تمرین متمرکز بر ارتباط نشانه قبل از هشدار, ارتعاش قلاده متولد شده, با قرار گرفتن در معرض محرکهای الکتریکی بود. به این ترتیب می توان شدت محرک الکتریکی را متناسب با تحمل سگ تعدیل کرد و سگ ها می توانند یاد بگیرند که رفتار خود را برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض محرک الکتریکی تغییر دهند. این استفاده پیچیده از یقه های الکترونیکی با برخی از مربیان گزارش شده در کوپر و همکاران در تضاد است. (31) که از یقه های الکترونیکی در حداکثر تنظیمات خود استفاده می کردند و محرک الکتریکی را پس از رفتارهای نامطلوب سگ ها مانند تعقیب گوسفند بدون استفاده از نشانه های پیش هشدار اعمال می کردند. به عنوان دکمه برای تحویل نشانه های پیش هشدار در همان گوشی به عنوان دکمه برای محرک الکتریکی بود, ممکن بود به طور قابل اعتماد تعیین زمانی که محرک های الکتریکی استفاده شد, بنابراین ما باید محتاط در مورد استنباط زمانی که محرک در طول برنامه تمرین مورد استفاده قرار گرفت. مثلا, اگر چه ممکن است پیش بینی کند که وجود خواهد داشت استفاده بیشتر از محرک های الکتریکی در طول تمرین اولیه به عنوان حساسیت تعیین می شود و یک ارتباط تشکیل بین محرک و پاسخ مورد نظر, یا که محرک های الکتریکی خواهد بود به احتمال زیاد به کار گرفته شود اگر سگ به فرمان اولیه پاسخ نمی دهند این می تواند از داده های ما تایید نمی شود. مثلا در کار قبلی منتشر شده (31) که صداها و تغییرات ناگهانی در وضعیت بدن در زمانی که سگها از مربیان دور بودند ثبت شد هیچ مدرکی مبنی بر تغییر دفعات بیش از 5 روز تمرین وجود نداشت. این امکان برای تنظیم استفاده از محرک ها به عنوان بخشی از برنامه تمرینی و همچنین گنجاندن رویکردهای دیگر برای تمرین هدف یا سایر رفتارها با تصویب اخلاقی پروژه ما و همچنین هدف ما برای ارزیابی بهترین عملکرد به عنوان حمایت شده توسط صنعت مطابقت داشت. بنابراین تا زمانی که سگ ها در معرض مجازات اجتناب ناپذیر قرار نگرفتند و مربیان از استانداردهای صنعت پیروی می کردند ما نمی توانستیم برنامه های تمرینی استاندارد شده را به طور مصنوعی تحمیل کنیم و همچنین نمی توانستیم مربیان را از استفاده از سیگنال های دیگر و/یا احتمالات در حین تمرین مانند سیگنال های دستی و سربی منع کنیم. به عنوان یک نتیجه اگرچه ما کنترل متغیرهای تحقیقات تجربی تمرین یقه الکترونیکی را نداشتیم [به عنوان مثال (37-39)] ما به هدف خود از ارزیابی حرفه ای سگ های همراه با رفتارهای معمول ارجاع شده در این زمینه رسیدیم.
سگهای گروه کنترل 1 توسط مربیان مشابه گروه یقه الکترونیکی تربیت شدند و انتظار می رفت که از همان رویکردهای تمرینی پیروی کنند اما بدون استفاده از محرک های یقه الکترونیکی. سگهای این گروه از یقه ساختگی غیر فعال شده استفاده می کردند (مانند سگهای گروه کنترل 2) برای کنترل پوشیدن یک وسیله ناشناخته و همچنین بخشی از روند کور کردن ناظران برای درمان در تجزیه و تحلیل فیلم. در نتیجه این سگها در شروع هر جلسه تمرین اتصالات یقه را تجربه کردند اما در طول تمرین در معرض محرکهای الکتریکی یا ارتعاشی قرار نگرفتند. بنابراین این مربیان از ترکیبی از سیگنالهای کلامی و دست و سرب به عنوان گروه یقه الکترونیکی استفاده کردند اما در طول تمرین پاداش غذایی نسبتا کمی داشتند. همچنین مشخص بود که سگ ها سیگنال های سرب و دست بیشتری نسبت به سگ های گروه یقه الکترونیکی دریافت می کنند. سیگنال های دست نه تنها حرکات دست را شامل می شد بلکه در برخی موارد با تماس فیزیکی با سگ ها همراه بود تا توجه خود را جلب کنند, متوقف کردن رفتار مداوم یا هل دادن سگ به موقعیت مورد نظر, در حالی که سیگنال های سرب می تواند با چیزی که به نظر می رسید کشش شدید بر سرب باشد. این استفاده فیزیکی و بالقوه بدتر از تماس یا فشار سرب در هیچ یک از فیلم های مربوط به گروه کنترل 2 مشاهده نشد اما در هر دو گروه یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 به وضوح مشخص شد. این مشاهدات کیفی از این پیشنهاد حمایت می کند که مربیان درگیر در هر دو تمرین یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 دوباره بیشتر به جای شکل دادن به پاسخ مورد نظر متمرکز شده اند (40).
به طور خلاصه یک استراتژی مهم در تمرین پاداش محور گروه کنترل 2 تقویت مثبت تقریب های پی در پی رفتار مورد نظر با عمدتا سیگنال های کلامی به منظور ایجاد یک احتمال قوی بین کلمه فرمان و پاسخ بود (40). در مقابل گروه یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 از انواع سیگنال ها و احتمالات از جمله برخی از هندلینگ های بالقوه بد و فشار سرب در طول تمرین استفاده کردند. با زمان بندی خوب, این می تواند در تقویت منفی منجر, اگر چه زمان بندی ضعیف و یا تحمیل محرک های مضر در پاسخ به عدم انجام رفتار مورد نظر را تشکیل می دهند یک شکل از مجازات. اغلب استدلال شده است که استفاده از بیزاری در تربیت سگ منجر به نتایج یادگیری ضعیف تری می شود و خطرات رفاهی بیشتری را در مقایسه با تمرینات مبتنی بر پاداش ایجاد می کند (3-6). نتایج ما از طریق شواهد مستقیم از موقعیت های زندگی واقعی نشان می دهد که تمرین پاداش محور در واقع موثرتر از روش هایی است که شامل محرک های بالقوه منفی مانند محرک های الکتریکی یا فشار بیش از حد سرب است. در حالی که نتایج ما ممکن است منعکس کننده تفاوت های کلی در سبک تمرین گروه های مربیان درگیر در مطالعه به جای استفاده از یقه الکترونیکی باشد, ما استدلال می کنیم که زیرا مربیانی که از یقه الکترونیکی استفاده می کنند توسط نمایندگان صنعت به عنوان نمونه ای از بهترین روش ها مطرح شده اند; داده های خود را (حداقل در رابطه با استفاده از یقه الکترونیکی) باید برای نشان دادن بهترین سناریو برای تمرین حرفه ای یقه الکترونیکی مورد استفاده قرار گیرد. این احتمال وجود دارد که مربیان با تجربه کمتر و صاحبان خواهد بود کمتر ماهر و در نتیجه در استفاده از دستگاه کمتر موثر [دیدن (25, 35)].
به طور کلی استفاده حرفه ای از رژیم تمرینی پاداش محور همانطور که توسط گروه کنترل 2 نشان داده شد در هر اندازه گیری اثربخشی از یقه الکترونیکی و گروه کنترل 1 برتر بود که تفاوت معنی داری وجود داشت. علاوه بر این سگهای گروه کنترل 1 نتایج یادگیری بهتری نسبت به گروه یقه الکترونیکی نشان ندادند و نشان دادند که مربیان معرفی شده در صنعت در اصلاح رفتارهای نامطلوب به عنوان یکی از روشهای تمرینی خود از قلاده الکترونیکی استفاده نمی کردند. با توجه به پارامترهای پاسخ رفتار هدف بهتر مرتبط با یک برنامه تمرینی متمرکز بر پاداش و پیدا کردن اینکه استفاده از یقه الکترونیکی عامل بازدارنده بیشتری برای نافرمانی ایجاد نمی کند. با توجه به خطرات احتمالی اضافی برای رفاه حیوان در ارتباط با استفاده از یقه الکترونیکی(7, 25, 31, 38, 39), ما نتیجه می گیریم که تربیت سگ با این دستگاه ها باعث رنج غیر ضروری می شود, به دلیل افزایش خطر رفاه سگ از طریق استفاده به خطر می افتد, بدون شواهد خوبی از نتایج بهبود یافته.
بیانیه در دسترس بودن داده ها
داده های خام پشتیبانی از نتیجه گیری این مقاله بدون رزرو بی مورد توسط نویسندگان در دسترس خواهد بود.
بیانیه اخلاق
مطالعه حیوانات توسط کمیته اخلاق تحقیقات دانشگاه لینکلن مورد بررسی و تایید قرار گرفت. رضایت نامه کتبی از صاحبان برای مشارکت حیوانات خود در این مطالعه دریافت شد.
مشارکت نویسنده