اقتصاد سایه معاملات هم از گذشته و هم یک عمل حیاتی است که هنرمندان را صادقانه نگه می دارد - یا حداقل با همسالان خود رقابت می کند.
برای هر دوست یک داستان ارسال کنید
به عنوان یک مشترک ، شما 10 مقاله هدیه برای ارائه هر ماه دارید. هرکسی می تواند آنچه را که به اشتراک می گذارید بخوانید.
به این مقاله بدهید این مقاله را ارائه دهید
نقاشی هنری ماتیس در سال 1907 از دختر خودش که این هنرمند با پابلو پیکاسو معامله کرد. اعتبار. هنری ماتیس ، "مارگریت" ، 1907 ، روغن روی بوم ، از مجموعه شخصی پیکاسو ، عکس توسط Adrien Didierjean © 2019 Succession H. Matisse/Ars N. Y. © RMN-Grand Palais/Art Resource
در سال 1966 ، باب دیلن از استودیوی کارخانه اندی وارهول در میدوتاون منهتن بازدید کرد و شنبه - کیوان ، عرفانی ، غیرممکن جوان - برای یک تست صفحه نمایش ، یکی از پرتره های فیلم کوتاه وارول در سال 1964 از تعدادی از افراد مشهور شروع کرد ، از جمله دنیس هاپر و ادیSedgwickوارهول که توسط موضوع خود تحت تأثیر قرار گرفت ، دیلن را به نقاشی ارائه داد: یک پرتره ابریشمی در سال 1963 از الویس پریسلی ، که دیلن یک بار گفت: "شنیدن او برای اولین بار مانند بیرون کشیدن از زندان بود.". بوم بلند به واگن ایستگاه خود. سرانجام ، او آن را با کمک دوستش ، فیلمساز باربارا روبین ، به پشت بام گره زد. بعداً ، هنگامی که این هنرمند از دیلن در مورد نقاشی سؤال کرد ، این نوازنده اعتراف کرد که آن را به مدیر خود داده است. دیلن گفت: "اما اگر شما یکی دیگر از آنها ، اندی را به من دادید ، من دیگر این اشتباه را نمی کردم."فقط بعداً وارهول فهمید که دیلان بوم را برای یک مبل معامله کرده است. این نقاشی اکنون در موزه هنرهای مدرن نیویورک آویزان است. آخرین به اصطلاح "Ferus Type" الویس که در حراج ظاهر می شود-وارهول 23 مورد از آنها را در کل ساخت-در ماه مه در 53 میلیون دلار در کریستی فروخته شد. در سرنوشت مبل ، رکورد ساکت است.
[برای خبرنامه لیست T در اینجا ثبت نام کنید ، یک جمع بندی هفتگی از آنچه که ویراستاران مجله T اکنون متوجه و آرزو می کنند.]
مدت هاست که یک سیستم مبادله غیررسمی بین افراد خلاق وجود دارد ، تلافی ناشی از تحسین متقابل ، رفاقت یا رقابت - و گاهی اوقات ، ترکیبی کاملاً مبهم از هر سه. پابلو پیکاسو با دیوانگی بزرگ خود هنری ماتیس کار کرد. پل گوگوین با وینسنت ون گوگ. پل کلی و واسلی کاندینسکی ، دوستان فداکار ، برای روزهای تولد و کریسمس نقاشی های کوچکی به یکدیگر دادند. فرانسیس بیکن و لوسیان فروید ، که به مدت 25 سال مبارزات نزدیک بودند ، قبل از اینکه سرانجام سقوط جبران ناپذیری از یکدیگر داشته باشند ، پرتره هایی را که از یکدیگر ساخته بودند ، رد و بدل کردند. مبادله کار ، حتی برای علاقه مندان به دوستان ، می تواند مشکل باشد: نفس درگیر است و ترس از طرد ، نه ذکر نگرانی های لجستیکی از حمل و نقل و ذخیره سازی. با از بین بردن واسطه ، با توجه به سهام سرنوشت بازار هنر تجاری ، قوانین تمایل به روان ، گاهی اوقات بی وقفه دارند. چه کسی می گوید که در ده ها سال کار چه کسی ارزش بیشتری خواهد داشت؟آثار هنری ، همانطور که گرترود استین مشهور گفت ، همیشه بی ارزش یا بی ارزش هستند.
سمت چپ: پرتره ای از فرانسیس بیکن توسط لوسیان فروید ، از سال 1952. سمت راست: پرتره های فروید توسط بیکن ، از سال 1964. این دو در اوایل دوستی خود کار کردند. اعتبار. سمت چپ: لوسیان فروید ، "فرانسیس بیکن" ، 1952 ، نقاشی به سرقت رفته در سال 1988 در طی نمایشگاهی در برلین ، آلبوم/منبع هنری ، N. Y. ، © آرشیو لوسیان فروید/Bridgeman Artiight خدمات کپی رایت. سمت راست: فرانسیس بیکن ، "سه مطالعه برای پرتره لوسیان فروید" ، 1964 ، [CR 64-01] ، روغن روی بوم ، © املاک فرانسیس بیکن ، کلیه حقوق محفوظ/DACS ، لندن/ARS N. Y. 2019
اما در زمانی که دنیای هنر به شرکتی و شرکتی تر تبدیل شده است ، با فرماندهی هنری که قیمت های بلندتر و افرادی را که برای به دست آوردن این محصول درگیر اخلاق مشکوک هستند ، می توانند پایدار بمانند-و اثبات آن در بالا پایدار مانده است-و اثبات آن در بالا باقی مانده است. همه چیز دیگر ، که به طور کلی ، بهترین جمع کننده ها هستند. آنها آخرین افرادی هستند که از هنر به عنوان کالایی فکر می کنند و اولین کسانی هستند که کارهایی را که می خواهند خود را به دلایل حساسیت یا احساسات محاصره کنند ، انتخاب می کنند. یک تجارت یک کانال مهم برای مالکیت ارائه می دهد که تمام پول در جهان به سختی می تواند اعطا کند. این واقعیت که چنین معاملات در بین هنرمندان جوان رایج باقی مانده است ، به طور فزاینده ای مانند یک ژست ضداپیتال در دنیای هنر احساس می شود ، معامله ای توانمند که در خارج از تجارت معمول صورت می گیرد ، با وجود این واقعیت که تجارت معمول - نمایندگان ، گالری ها ، جمع کننده های فوق العاده - فقط تبدیل شده اند. از زمان وارهول قدرتمندتر است. درخواست تجارت از یک هنرمند تأسیس شده تر ، اعتبارسنجی تمسخرآمیز را ارائه می دهد: آیا این تعارف نهایی نیست که توسط یک پزشک دیگر ، یک معاصر که درگیر همان نبردهای معنوی است ، احترام گذاشته شود ، نه یک جمع کننده پول یا یک منتقد کنوانسیون محدود؟
در بهترین حالت ، تجارت بین هنرمندان تأیید متقابل هویت هنری است ، راهی برای بازگرداندن انتقال غیر ماده و غالباً ناخودآگاه ایده ها. پس از آن ، داستانهایی که چنین معاملات می گویند ، می تواند کانتورهای ظریف و مرموز الهام بخش و خود تعریف را روشن کند. اما مانند همه مواردی که شامل روانگردان پیچیده است ، این همیشه در عمل خیلی ساده نیست. یکپارچه سازی خلاقانه پیکاسو و ماتیس منجر به برخی از پیشرفت های سبک گرایانه مدرنیسم شد-بعید است که پیکاسو می توانست نقطه عطف خود را "Les Demoiselles d'Avignon" نقاشی کند ، یا راه خود را به سمت کوبیسم ، بدون تأثیر هنرمند مسن تر پیدا کرد-و باعث تجارت شددر سال 1907 ، زمانی که هر دو هنرمند در حال کشف شیوه های جدید نقاشی بودند که توسط مجسمه و ماسک های آفریقایی الهام گرفته بودند. اما هنگامی که هرکدام از دیگری برای انتخاب یک بوم از استودیوهای مربوطه خود دعوت کردند ، ماتیس زندگی پایدار "پارچ ، کاسه و لیمو" (1907) را انتخاب کرد در حالی که پیکاسو یک پرتره کوچک از دختر 13 ساله محبوب ماتیس ، مارگریت را انتخاب کرد. چهره آن ، یک قطعه شخصی بسیار جالب برای انتخاب پیکاسو. گفته شده است که پیکاسو دوستان را ترغیب می کند که از آن به عنوان تخته دارت استفاده کنند ، اما برای بقیه عمر ، این نقاشی مکانی را در خانه خود ، یک سنگ لمسی مبهم اشغال کرد.
تاریخ هنر در واقع با قصه های مبادله ای بسیار ناخوشایند است ، بدنام ترین وقتی اودارد مانت چاقو را به نقاشی دوست قدیمی خود ادگار دگاس در دهه 1860 گرفت - پرتره ای از مانت و همسرش سوزان ، شاید همهبیش از حد با دقت حس ennui زناشویی را منتقل کرد.(Degas متعاقباً هدیه مانت به زندگی هنوز آلو را برگرداند.) در سال 1980 ، هنگامی که دیوید سالل و جولیان اشنبل ترتیب دادند که نقاشی های تجاری را انجام دهند ، سالل به شنبل یک دیپتیچ داد ، که اشنبل به خانه برد و سفارشی کرد ، پانل ها را معکوس کرد و یک تصویر زیبا از نقاشی های دلپذیر ازسالل در بالا - و سپس آن را به عنوان تحقق سمت خود از معامله به سالل تقدیم کرد."من کاری انجام داده ام که در تاریخ هنر به هم می پیوندیم!"گفته می شود که شنبل گفت.
سمت چپ: "عشق در فضای بیرونی" رشید جانسون (2013). سمت راست: "من ، مرده در 35" (2009) متیو روز جکسون. هنرمندان سالهاست که با یکدیگر آثاری را تجارت می کنند. اعتبار. هر دو تصویر از هنرمندان حسن نیت ارائه می دهند
این احتمال وجود دارد که انسان ها از زمان های قدیم - گلدان رس من برای چهره بوفالو شما - به طور خلاقانه به یکدیگر عمل کرده اند - اما شاید نخستین معاملات مستند غربی در دوران رنسانس ، حدود سال 1515 ، هنگامی که رافائل به آلبرشت دورر دادترسیم در گچ قرمز ، "مطالعات برای سه مرد ایستاده" ، که در حال حاضر در موزه آلبرتینا وین آویزان است. این کتیبه ای توسط Dürer دارد که با افتخار توضیحات آن را توضیح می دهد. هدیه Dürer به رافائل ، یک عکس از خود در گواچ روی بوم ابریشم ، از بین رفته است ، و میزان کامل دوستی آنها مشخص نیست ، اما دورر ، که عادت داشت به دنبال نقاشان مشهور ایتالیایی باشد که او تحسین می کرد ، محتمل بودآغازگراین مبادله توسط رومانتیک های آلمانی به عنوان شواهد اصلی گفتگوی دیرینه بین هنرمندان آلمانی و ایتالیایی مورد استقبال قرار گرفت ، اما به نظر می رسد نوع خاصی از شخصیت را آشکار می کند: یک برون گرا یک هنرمند ، کسی که به پزشکان خود توجه می کند ،که غریزه خلاق خود را با احاطه خود با کار دیگران پرورش می دهند..
البته برخی از معاملات به طور طاس معامله می شوند. بسیاری از هنرمندان زبانه های رستوران را با بوم پرداخت کرده اند ، مانند پیکاسو در سال 1905 با "Au Lapin Agile" ، نامگذاری شده برای کاباره و نوار او را مکرر کرد.. آنها تا به حال پول گرفته می شدند - به متخصص پوست خود چندین اثر را برای قدردانی از معالجه داد. مارتین کیپنبرگر ، هنرمند آلمانی dipsomaniacal ، هنر و نوشیدنی را در مقیاس بزرگ تجارت کرد و نوار پاریس برلین را با بوم قبل از درگذشت در اثر سرطان کبد مربوط به الکل در 44 سالگی قرار داد. Endeavors.) پیشگام نصب و راه اندازی ادوارد کینولز این خط فکر را به عنوان محصول به عنوان محصول به نتیجه گیری منطقی خود در سال 1969 ، در گالری Eugenia Butler در لس آنجلس ، در آنچه که به عنوان "نمایش Barter" شناخته می شد ، گرفت ، که وی را مهر کرد. مستطیل های کاغذ آبرنگ با مبلغ پول یا اشیاء-"یک کت خز" ، "10 پیچ گوشتی" ، "109 دلار"-آنها می توانند برای آنها معامله شوند و ارزیابی های غالباً خودسرانه از هنر را برجسته می کنند.
اما این روزها ، مبادلات کار بین معاصران تمایل به ایجاد انگیزه کمتری دارند و به طور طبیعی بیشتر از احساس دانشجویی بوجود می آیند. پس از معرفی توسط متصدی Thelma Golden در اوایل دهه 90 ، لورنا سیمپسون و گلن لیگون سریعاً دوست شدند و شروع به تبادل هدایای کار خود کردند: برای اولین سالگرد تولد دختر سیمپسون ، لیگون او را با یک روغن کوچک روغن و عقل ارائه داد. نقاشی گرد و غبار که به نقل از زورا نیل هورستون ، نویسنده ای که پس از آن دختر سیمپسون نامگذاری شده است. در آمده است: "من همان روزی را که رنگ آمیزی کردم به یاد می آورم."سیمپسون می گوید: "گلن باورنکردنی سخاوتمندانه است ، و کارهایی که ما در طول زمان برای یکدیگر انجام داده ایم ، نقاط عطف را علامت گذاری می کنیم. خیلی زیاد نبوده است - اوه! بیایید یک تجارت انجام دهیم. "این بیشتر است ،" من واقعاً دوست دارم این را داشته باشید. "
سمت چپ: گلن لیگون با دختر لورنا سیمپسون ، زورا ، و نسخه 1999 نقاشی وی "Untitled (من همان روزی را که رنگ آمیزی کردم)". درست: پشت بوم ، با فداکاری او به او. اعتبار. سمت چپ: حسن نیت ارائه دهنده Thelma Golden. سمت راست: (پشت نقاشی) گلن لیگون ، "Untitled" ، 1999 ، با احترام از زورا سیمپسون Casebere
به عنوان یک نویسنده، سخت است که احساس حسادت نکنید. مهم نیست که چقدر خوب هستیم، دیوید ادجی، معمار ستاره ای که به استودیوهای طراحی برای سیمپسون، کریس اوفیلی و دیگران کمک کرده است، بعید است در ازای یک قطعه فکری 1500 کلمه ای، طرحی را برای دفتر بعدی ما پیشنهاد کند. خود مادی بودن هنر تجسمی - تکینگی و اولویت ضمنی آن - چیزی است که میل به داشتن آن را ایجاد می کند. با زندگی با یک اثر، می توان با صمیمیت که می تواند تعجب برانگیز باشد، در فضای ذهن هنرمند دیگری ساکن شد. جسیکا استوکهولدر، مجسمهساز و هنرمند اینستالیشن، با اشاره به نقاشی برنارد فریز، «سوئیت à اونزه شماره 2» که در اتاق نشیمن خود داشته است، به من میگوید: «چیزی در مورد داشتن یک شی هنری وجود دارد که امکان دسترسی متفاوت را فراهم میکند. برای 10 سال گذشته: یک بوم سفید مسحورکننده با یک خط که در داخل و اطراف خود حلقه می زند و در فواصل منظم رنگ ها را تغییر می دهد و توهم عمق ایجاد می کند. او پیشنهاد داد و ستد را پیشنهاد داد، و این واقعاً چاپلوس کننده بود، زیرا من هرگز او را ندیده بودم، و کار او بسیار متفاوت از کار من بود.»(نمایش سهامدار و نقاش فرانسوی در Galerie Nächst St. Stephan در وین؛ Frize در حال حاضر در گالری Perrotin در نیویورک نمایشگاه دارد.) Frize مجسمه بزرگی از سهامداران را انتخاب کرد: مجموعه ای از کوسن های زرد، برزنت های آبی و فنجان های اندازه گیری قرمز.. در این مورد، این تجارت بود که به دوستی دامن زد، نه برعکس: آنها از آن زمان به هم نزدیک بودند.
این نوع مکالمه مداوم ، یک تبادل نظر جاه طلبی ، دیدنی و جذاب از ایده های مربوط به پتانسیل هنر ، مطمئناً رویایی است-رویایی که دروغ را به کلیشه عاشقانه هنرمند انفرادی ، تنها در برابر جهان می بخشد. متیو دی جکسون از دوستی خود با هنرمند رشید جانسون می گوید: "این نوع دوست داشتن یک دوست اسکی است.""شما در آنجا اسکی می کنید تا مطمئن شوید که دیگری بی خطر است ، اما در عین حال ، اگر آنها کاری جالب انجام می دهند ، مانند این است ،" اوه ، به آن نگاه کنید ، این زیباست. "نوع حساسیت پس از متوسط-آنها از مواد باطنی مانند صابون سیاه در مورد جانسون یا اندام پروتز برای جکسون استفاده می کنند. آنها تجارت را آغاز کردند که هر دو حدود 10 سال پیش توسط گالری نیکول کلاگسبرون در نیویورک حضور داشتند. از آن زمان ، آنها کار افزایش جدی را رد و بدل کرده و پارامترهایی مانند اندازه یا متوسط را از قبل ایجاد می کنند. به تازگی ، هر دو هنرمند در حال کاوش در آتش و چوب بودند و در نتیجه آثار مسطح با فرمت بزرگ انجام می شد. جانسون برای قطعه ای با عنوان "6 اوت 1945" ، شهر هامبورگ را به نمایش گذاشت. دومی ، یک کار دیدنی و جذاب 8 در 10 فوت از چوب و سرب سوخته ، در حال حاضر در ورودی خانه منهتن جانسون با همسرش ، هنرمند شری هوسپیان و فرزند خردسالشان به اشتراک می گذارد.
جانسون می گوید: "هرکسی که به خانه من می آید ، سؤال خواهد کرد ،" آیا این کار را کردید؟ ""و من همیشه باید شرم آور اعتراف کنم که من این کار را نکردم. این یک حسادت واقعاً سالم است که من یک شی دارم. من با آن زندگی می کنم و آن را دوست دارم. من احتمالاً از آن وام گرفته ام. این مربوط به انتزاع و مکان و تاریخچه های مجدداً است. این یک کار عالی است ، و من واقعاً افتخار می کنم که آن را در خانه خود داشته باشم. "به گفته جانسون ، تجارت با هنرمندانی که به او احترام می گذارد ، "از یک آرزوی واقعی برای زندگی با اشیاء خود متولد شده و تفکر خودم را در مکانی نگه می دارد که احساس می کنم در حال تحقیق در مورد هنر زمان خودم هستم."هنر سازی همیشه نوعی ایمان است ، یک قسمت خصوصی به قسمتهای ناشناخته. بنابراین ، دستیابی به دست ، نه تنها سرمایه گذاری در کار یک هنرمند دیگر بلکه در مبارزات بزرگتر انسانی برای نوآوری ، برای یافتن راه های جدید برای بیان زیبایی ، معنا و آنچه که ما اصالت می نامیم ، احساس می کند. به این ترتیب ، جانسون می افزاید: "اگر می خواهید یک هنرمند باشید ، باید واقعاً عاشق هنر باشید ، می دانید؟"