بیت کوین و حساب مالی ایالات متحده

  • 2022-12-22

ارزهای رمزپایه مانند بیت کوین طرفداران کمی در واشنگتن دارند. در جلسه دادرسی کنگره در ماه ژوئیه ، سناتور الیزابت وارن هشدار داد که رمزنگاری "سیستم [مالی] را در هوی و هوس برخی از گروه های سایه دار و بی چهره از افراد فوق العاده قرار می دهد."وزیر خزانه داری ، جنت یلن نیز به همین ترتیب ادعا كرد كه "واقعیت" ارزهای رمزنگاری شده این است كه آنها "برای شستشوی سود قاچاقچیان مواد مخدر آنلاین استفاده شده اند ؛ آنها ابزاری برای تأمین مالی تروریسم بوده اند."

تا کنون ، هواداران بیت کوین همچنان تحت تأثیر قرار نمی گیرند.(اصطلاح "بیت کوین" با سرمایه "B" در اینجا و در کل برای اشاره به سیستم رمزنگاری و فناوری که ارز "بیت کوین" را با یک "B" کوچک تولید می کند و معاملات بیت کوین را تأیید می کند ، استفاده می شود. در پاییز سال 2020 دریافت که در حالی که تنها 4 ٪ از بزرگسالان بالای 55 سال دارای ارز رمزنگاری هستند ، کمی بیشتر از یک سوم از افراد 35-44 سال ، مانند دو پنجم از افراد 25-34 ساله. از اواسط سال 2012 ، Coinbase-بزرگترین مبادله رمزنگاری در ایالات متحده-68 میلیون کاربر تأیید شده داشت.

برای آمریکایی های جوان تر ، پول دیجیتال به اندازه رسانه های دیجیتال و دوستی های دیجیتال بصری است. اما هزاره ها با تلفن های هوشمند تنها افراد علاقه مند به بیت کوین نیستند. تعداد فزاینده ای از سرمایه گذاران نیز به پرچم ارز می پردازند. نظرسنجی ها حاکی از آن است که اکنون 21 ٪ از صندوق های پرچین ایالات متحده اکنون به نوعی بیت کوین را دارند. در سال 2020 ، پس از در نظر گرفتن کلاسهای مختلف دارایی مانند سهام ، اوراق قرضه ، طلا و ارزهای خارجی ، پاول تودور جونز ، مدیر صندوق پرچین مشهور پرسید: "[W] کلاه در ده سال برنده خواهد شد؟"پاسخ او: "شرط من این است که بیت کوین خواهد بود."

چه چیزی باعث افزایش این علاقه به نوعی ارز اختراع شده در سال 2008 می شود؟پاسخ از طرف رئیس سابق فدرال رزرو بن برنانك ، كه زمانی خاطرنشان كرد ، "دولت آمریكا دارای یك فناوری است ، به نام چاپخانه است. این امر به آن اجازه می دهد تا به همان اندازه دلار آمریكا تولید كند تا در اصل بدون هزینه باشد. با افزایش تعداد تعداددلار ایالات متحده در گردش. دولت ایالات متحده همچنین می تواند ارزش یک دلار را از نظر کالا و خدمات کاهش دهد ، که معادل تورم است. "به عبارت دیگر ، دولت های دارای ارزهای فیات - از جمله ایالات متحده - این قدرت را دارند که مقدار آن ارزها را گسترش دهند. اگر آنها این کار را انجام دهند ، خطر تورم قیمت های ضروری مانند غذا ، گاز و مسکن را دارند.

در ماه های اخیر ، مصرف کنندگان تورم قیمت بالاتری را نسبت به دهه ها تجربه کرده اند. دلیل اصلی این افزایش این است که بانکداران مرکزی در سراسر جهان-از جمله کسانی که در فدرال رزرو هستند-به دنبال جبران قفل های Covid-19 با تورم پولی چشمگیر بودند. در نتیجه ، نزدیک به 4 تریلیون دلار به دلار تازه چاپ شده ، یورو و ین راه خود را از بانک های مرکزی به تابوت موسسات مالی جهانی پیدا کردند.

جروم پاول ، رئیس فعلی فدرال رزرو ، تأکید می کند که روند تورم 2021 "گذرا" است. او ممکن است در کوتاه مدت درست باشد. اما برای آینده قابل پیش بینی ، تورم به دلیل یک عامل واحد ، یک چالش عمیق و غیرقابل اجتناب برای آمریکا خواهد بود: سریع بدهی فدرال ، که به طور فزاینده ای توسط چاپخانه فدرال فدرال تأمین می شود.

با گذشت زمان ، سیاست گذاران با یک انتخاب سلیمان روبرو خواهند شد: یا از آمریکایی ها در برابر تورم محافظت می کنند ، یا از توانایی دولت در انجام هزینه های کسری محافظت می کنند. انجام هر دو غیرممکن خواهد بود. با گذشت زمان ، این مشکل مرکب اهمیت بیت کوین را افزایش می دهد.

آزمایش ارز فیات

روشن می شود که بیت کوین صرفاً یک ضعف در حال گذر نیست ، بلکه نوآوری قابل توجهی با پیامدهای بالقوه جدی برای آینده سرمایه گذاری و امور مالی جهانی است. برای درک این پیامدها ، ابتدا باید تاریخچه اخیر ابزار اصلی را که بیت کوین برای به چالش کشیدن اختراع شده است ، بررسی کنیم: دلار آمریکا.

در پایان جنگ جهانی دوم ، در توافق نامه ای که توسط 44 کشور متفقین در برتون وودز ، نیوهمپشایر ، ارزش دلار آمریکا به طور رسمی به 1/35 از قیمت یک اونس طلا ثابت شد. ارزهای سایر کشورها ، مانند پوند انگلیس و فرانسوی فرانسه ، به نوبه خود به دلار چسبیده بودند و دلار را به ارز رسمی ذخیره جهان تبدیل کردند.

تحت سیستم برتون وودز ، دولت های خارجی می توانند شمش طلایی را که در طول جنگ به ایالات متحده ارسال کرده بودند ، با مبادله دلار برای طلا با نرخ ارز ثابت مربوطه بازیابی کنند. اما این امکان را برای هر کشور بزرگ فراهم می کند تا دلار برای طلای تحت کنترل آمریکا مبادله کند ، فقط تا زمانی که دولت ایالات متحده از نظر مالی و پولی مسئول باشد ، کار می کرد. در اواخر دهه 1960 ، هیچ یک نبود. شخصی نیاز به پرداخت قبض های شیب دار برای سیاست های "اسلحه و کره" لیندون جانسون - جنگ ویتنام و جامعه بزرگ - به ترتیب - فدرال رزرو برای تحقق آن تعهدات شروع به چاپ ارز کرد. جانشین جانسون ، ریچارد نیکسون ، همچنین فدرال رزرو را تحت فشار قرار داد تا اقتصاد را با پول به عنوان نوعی محرک اقتصادی سیل کند. از سال 1961 تا 1971 ، فدرال رزرو تقریباً دو برابر عرضه دلار در گردش بود. رابرت موندل ، برنده فقید نوبل ، "در شش ماه اول سال 1971 ، خاطرنشان کرد:" گسترش پولی سریعتر از هر دوره قابل مقایسه در یک چهارم قرن بود. "در آن سال ، بانک های مرکزی و دولت های خارجی 64 میلیارد دلار ادعا در مورد 10 میلیارد دلار طلای که هنوز توسط ایالات متحده نگهداری می شود ، داشتند.

دیری نگذشت که جهان از کمبود توجه کرد. در یک سناریوی کلاسیک اداره بانکی ، دولت های مضطرب اروپایی قبل از اتمام فدرال رزرو ، شروع به بازخرید دلار برای بازخرید دلار برای طلای آمریکا کردند. در ژوئیه سال 1971 ، سوئیس 50 میلیون دلار شمش از طاق های ایالات متحده پس گرفت. در ماه آگوست ، فرانسه یک ناوشکن را برای اسکورت 191 میلیون دلار طلای خود از فدرال رزرو نیویورک فرستاد. انگلیس پس از مدت کوتاهی 3 میلیارد دلار درخواست کرد.

سرانجام ، در همان ماه ، نیکسون مخفیانه گروه کوچکی از مشاوران قابل اعتماد را در کمپ دیوید جمع کرد تا طرحی را برای جلوگیری از پاک کردن قریب الوقوع طاق های طلای ایالات متحده و فروپاشی متعاقب آن اقتصاد بین المللی تهیه کند. در آنجا ، آنها در یک دوره اساسی عمل مستقر شدند. عصر روز 15 اوت ، در یک سخنرانی تلویزیونی به ملت ، نیکسون قصد خود را برای سفارش یخ 90 روزه در تمام قیمت ها و دستمزدها در سراسر کشور اعلام کرد ، 10 ٪ تعرفه برای کلیه کالاهای وارداتی و تعلیق-در نهایت ،یک دائمی - از حق دولت های خارجی برای مبادله دلارهای خود برای طلای ایالات متحده.

نیکسون با دانستن اینکه لغو یک طرفه از توافق نامه های مربوط به ده ها کشور به عنوان شوک برای رهبران جهان و مردم آمریکا خواهد بود ، نیکسون تلاش کرد تا بینندگان را مجدداً اطمینان دهد که این تغییر بازارهای جهانی را نادیده نمی گیرد. وی به بینندگان قول داد كه "تأثیر این عمل. تثبیت دلار" است و اینكه "دلار به همان اندازه فردا ارزش دارد". روز بعد ، بورس سهام افزایش یافت - به تسکین همه. سردبیران نیویورک تایمز "بی وقفه از جسارت" حرکت نیکسون را تحسین می کنند. رشد اقتصادی برای ماهها پس از تغییر قوی باقی ماند و سال بعد نیکسون در یک زمین لغزش مجدداً انتخاب شد و 49 ایالت را در کالج انتخاباتی و 61 ٪ از آراء مردمی به دست آورد.

موفقیت کوتاه مدت نیکسون یک معجزه بود. پس از انتخابات ، رئیس جمهور کنترل دستمزد و قیمت را برداشته و تورم با انتقام بازگشت. تا دسامبر سال 1980 ، دلار بیش از نیمی از قدرت خرید خود را در ژوئن 1971 بر اساس قیمت مصرف کننده از دست داده بود. در رابطه با طلا ، قیمت دلار از بین رفت - از 1/35 به 1/627th یک اونس تروی. گرچه جیمی کارتر غالباً به خاطر تورم بزرگ اواخر دهه 1970 مقصر است ، "حقیقت" ، همانطور که لری كودلو ، مدیر سابق شورای ملی اقتصادی ملی اظهار داشت ، "این است كه رئیس جمهور كه تورم دو رقمی را ریچارد نكسون رها كرد."

در سال 1981 ، پل ولکر ، رئیس فدرال رزرو ، نرخ صندوق های فدرال-معیار اصلی نرخ بهره-را به 19 ٪ افزایش داد. یک رکود عمیق پس از آن اتفاق افتاد ، اما تورم متوقف شد ، و ایالات متحده در یک دوره چند دهه رشد قوی ، بیکاری کم و تورم پایین قیمت مصرف کننده شروع به کار کرد. در نتیجه ، تعداد کمی از آنها برای روزهای برتون وودز یا دوران استاندارد طلایی نوستالژیک هستند. دیدگاه تأسیس اقتصادی امروز این است که سیستم فعلی به خوبی کار می کند ، که استانداردهای طلا ذاتاً ناپایدار هستند و طرفداران بازگشت طلا میل لنگ های غیر عادی هستند.

با این وجود ، یادآوری این نکته حائز اهمیت است که دوران Post-Bretton Woods-که در آن می توان عرضه ارزهای دولتی را توسط فیات گسترش یا منقبض کرد-تنها 50 سال قدمت دارد. برای کسانی که پس از سال 1971 متولد شده ایم ، ممکن است به نظر برسد که هیچ چیز غیر طبیعی در مورد نحوه کار پول امروز وجود ندارد. با این حال ، هنگامی که از طریق لنز تاریخ بشر مشاهده می شود ، نرخ ارز با شناور آزاد جهانی یک آزمایش اقتصادی بی سابقه است-با یک نقص مهم.

یک ویژگی ذاتی از سیستم Woods Post-Bretton این است که هزینه های کسری را امکان پذیر می کند. طبق یک استاندارد طلا یا PEG ، کشورها قادر به اجرای کسری بودجه بزرگ بدون تخلیه ذخایر طلای خود نیستند. بحران نیکسون در سال 1971 از تنها نمونه دور است. به عنوان مثال ، هزینه های کسری در طول جنگ جهانی اول و بعد از آن ، باعث جابجایی اقتصادی در بسیاری از کشورهای اروپایی - به ویژه آلمان - شد زیرا دولت ها برای تأمین مالی بدهی های جنگ خود نیاز به استفاده از ذخایر طلای کوچک خود داشتند.

در مقابل ، این روزها برای ایالات متحده نسبتاً آسان است که کسری مزمن را اجرا کند. بدهی فدرال امروز تقریباً 29 تریلیون دلار - از 10 تریلیون دلار در سال 2008 و 2. 4 تریلیون دلار در سال 1984 - بخشی از آن توسط صورتحساب ، یادداشت ها و اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده تأمین می شود ، که وام دهندگان به ایالات متحده نوعی علاقه را جمع می کنند. بازده اوراق بهادار خزانه داری به دلار می رسد ، اما از آنجا که دلار دیگر برای طلا قابل بازخرید نیست ، این اوراق قرضه صرفاً توسط "ایمان کامل و اعتبار ایالات متحده" پشتیبانی می شوند.

نرخ بهره در اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده پایین مانده است ، که بسیاری از افراد به این معنی هستند که اعتبار اعتبار ایالات متحده سالم است. درست همانطور که مصرف کنندگان معتبر از نرخ بهره پایین تر از وام و کارتهای اعتباری خود برخوردار هستند ، کشورهای معتبر به طور معمول از نرخ پایین تر اوراق قرضه خود برخوردار هستند. در نتیجه ، دوره رکود اقتصادی پس از بزرگ تورم پایین و نرخ بهره نزدیک صفر باعث شد بسیاری در سمت چپ استدلال کنند که قوانین قدیمی دیگر اعمال نمی شود و نگرانی های مربوط به کسری منسوخ است. حامیان این دیدگاه به بسته های محرک عظیم که تحت روسای جمهور دونالد ترامپ و جو بایدن تصویب شده اند ، اشاره می کنند که در کل ، کسری فدرال و بدهی را 4. 6 تریلیون دلار افزایش داده اند بدون اینکه بر توانایی وام دولت تأثیر بگذارد.

نسخه شدید روایت جدید "کسری مهم نیست" از طرف طرفداران آنچه که به عنوان تئوری پولی مدرن (MMT) خوانده می شود ، ناشی می شود ، که ادعا می کنند چون ایالات متحده ارز خود را کنترل می کند ، دولت فدرال دارای قدرت بی نهایت استبرای افزایش کسری و بدهی بدون نتیجه. اگرچه بیشتر اقتصاددانان اصلی MMT را به عنوان غیر قابل اجرا و حتی خطرناک رد می کنند ، اما به نظر می رسد سیاست گذاران با فرضیات MMT در ذهن هستند. نسل جدیدی از مشاوران اقتصادی دموکراتیک ، رئیس جمهور بایدن را به پیشنهاد مبلغ 3. 5 تریلیون دلار اضافی در هزینه ها سوق داده است ، در بالای 4. 6 تریلیون دلار هزینه شده برای امداد Covid-19 و لایحه زیرساخت دو تریلیون دلار. این دموکرات ها به همراه نژاد جدیدی از جمهوریخواهان پوپولیستی ، نگرانی های اقتصاددانان مسن را که می ترسند منفجر شدن کسری را به خطر بیاندازند ، بازگرداندن اقتصاد دهه 1970 ، با تورم بالا ، نرخ بهره بالا و بیکاری بالا ، رد می کنند.

اما دلایل مختلفی وجود دارد که باور داشته باشیم که سود مالی مالی آمریکا نمی تواند برای همیشه ادامه یابد. مهمترین دلیل داوری متفق القول در تاریخ است: در هر کشور و در هر دوره ، کسری فراری و بدهی های پرشور در رکود اقتصادی یا ویرانی به پایان رسیده است.

دلیل دیگر مربوط به تلاقی غیرمعمول رویدادهایی است که ایالات متحده را قادر می سازد بدهی های افزایش یافته خود را با چنین نرخ بهره پایین طی چند دهه گذشته تأمین کند - تلاشی که ممکن است بیت کوین در پایان نقش داشته باشد.

کاهش ایمان به اعتبار ایالات متحده

برای اعضای جامعه مالی ، اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده دارایی "بدون ریسک" در نظر گرفته می شود. یعنی ، در حالی که بسیاری از سرمایه گذاری ها مستلزم ریسک است - یک شرکت می تواند ورشکسته شود ، به عنوان مثال ، از این طریق ارزش سهام خود را از بین می برد - اوراق خزانه داری با ایمان کامل و اعتبار ایالات متحده حمایت می شود. از آنجا که مردم بر این باورند که ایالات متحده به تعهدات خود به طور پیش فرض نخواهد بود ، وام به دولت ایالات متحده-خرید اوراق خزانه داری که به طور مؤثر نرخ بهره را به دارنده می پردازد-یک سرمایه گذاری بدون ریسک محسوب می شود.

تعریف اوراق بهادار خزانه داری به عنوان "بدون ریسک" صرفاً از نظر شهرت نیست ، بلکه طبق مقررات نیز هست. از سال 1988 ، کمیته بازل در زمینه نظارت بانکی مستقر در سوئیس ، مجموعه ای از توافق نامه ها را در بین بانکداران مرکزی از کشورهای مهم مالی حمایت مالی کرده است. این توافق نامه ها برای ایجاد استانداردهای جهانی برای سرمایه های موجود در بانک ها طراحی شده اند به گونه ای که نسبت کافی از دارایی های کم خطر و بدون ریسک را در خود جای داده اند. هدف خوب این استانداردها این بود که اطمینان حاصل شود که بانکها هنگام پایین آمدن بازارها ، مانند آنها در سال 2008 ، شکست نمی خورند.

نسخه فعلی توافق نامه بازل ، معروف به "بازل سوم" ، ریسک صفر را به اوراق خزانه ایالات متحده اختصاص می دهد. بنابراین ، طبق فرمول بازل سوم ، هر بانک بزرگ جهان به طور مؤثر به خاطر نگه داشتن این اوراق به جای دارایی های دیگر پاداش می گیرد. این به طور مصنوعی تقاضا برای اوراق قرضه را افزایش می دهد و ایالات متحده را قادر می سازد با نرخ پایین تر نسبت به سایر کشورها وام بگیرد.

ایالات متحده همچنین از اقتصاد خود و همچنین اندازه بدهی خود سود می برد. از آنجایی که آمریکا مدیون ترین کشور جهان است که از نظر مطلق جهان است ، بازار اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده بزرگترین و مایع ترین بازار در جهان است. بازارهای مایع برای سرمایه گذاران اصلی اهمیت زیادی دارند: یک موسسه بزرگ مالی یا دولت با صدها میلیارد دلار (یا بیشتر) یک ارز معین در ترازنامه خود به این نکته اهمیت می دهد که در عین حال تأثیر چنین اقداماتی را بر روی دارایی های خرید و فروش داشته باشدقیمت معاملاتهیچ دارایی کم خطر جایگزین وجود ندارد که بتواند در مقیاس اوراق خزانه تجارت کند.

وضعیت اوراق قرضه مانند دارایی های بدون ریسک-و به نوبه خود ، توانایی آمریکا در قرض گرفتن پول لازم برای تأمین هزینه های بالون خود-به اعتماد به نفس سرمایه گذاران به اعتبار آمریکا بستگی دارد. متأسفانه ، دخالت فدرال رزرو در بازارهای اوراق بهادار خزانه داری توانایی ما را در تعیین اینکه آیا موسسات مالی وضعیت مالی ایالات متحده را با اعتماد به نفس مشاهده می کنند ، مبهم کرده است.

در دهه 1990 ، مشاوران بیل کلینتون در اولویت کاهش کسری ، عمدتاً از این نگرانی که "هوشیاران" با خزانه داری-سرمایه گذاران که با فروش اوراق قرضه اعتراض می کنند ، به سیاست های گسترده مالی یا پولی دولت اعتراض می کنند-به اقتصاد آسیب می رساند-به اقتصاد آسیب می رساند. وادموفقیت آنها در از بین بردن کسری اولیه بازده اوراق بهادار 10 ساله خزانه داری را از 8 ٪ به 4 ٪ کاهش داد.

در دوران اوج کلینتون، فدرال رزرو در توانایی خود برای تأثیرگذاری بر نرخ بهره 10 ساله خزانه داری محدود بود. مداخلات پولی آن در درجه اول نرخ صندوق های فدرال را هدف قرار داد - نرخ بهره ای که بانک ها از یکدیگر در معاملات یک شبه دریافت می کنند. اما در سال 2002، بن برنانکی از این موضوع حمایت کرد که فدرال رزرو "اعلام سقف های صریح برای بازده بدهی های خزانه داری با سررسید طولانی تر را آغاز کند."این به برنامه ای از کنترل قیمت نرخ بهره تبدیل شد.

از زمان بحران مالی سال 2008، فدرال رزرو با استفاده از سیاستی به نام «تسهیل کمی» موفق شده است که مراقبان اوراق قرضه را از بین ببرد، به موجب آن فدرال رزرو قیمت اوراق خزانه داری را با خرید و فروش آنها در بازار آزاد دستکاری می کند. در نتیجه، بازده اوراق قرضه خزانه داری نه توسط بازار آزاد، بلکه توسط فدرال رزرو تعیین می شود.

اثر ترکیبی این نیروها - انگیزه نظارتی برای بانک ها برای مالکیت اوراق قرضه خزانه داری، مزیت نقدینگی اوراق قرضه خزانه داری از نظر موسسات مالی بزرگ و دستکاری فدرال رزرو در قیمت های بازار اوراق قرضه خزانه داری - به این معنی است که نرخ بهره اوراق قرضه خزانه داریدیگر نشان دهنده اعتبار (یا فقدان آن) ایالات متحده نیست. در همین حال، نشانه هایی مبنی بر اینکه سرمایه گذاران به طور فزاینده ای نگران تصویر مالی و پولی ایالات متحده هستند - و به نوبه خود ریسک بیشتری را به اوراق "بدون ریسک" خزانه داری اختصاص می دهند - در حال افزایش است.

یکی از این شاخص ها کاهش سهم اوراق خزانه داری متعلق به سرمایه گذاران خارجی است. بین سال های 2010 تا 2020، سهم اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده متعلق به نهادهای خارجی از 47 درصد به 32 درصد کاهش یافت، در حالی که سهم متعلق به فدرال رزرو بیش از دو برابر شد و از 9 درصد به 22 درصد رسید. به بیان ساده، سرمایه گذاران خارجی خرید بدهی های دولت ایالات متحده را کاهش داده اند و در نتیجه فدرال رزرو را مجبور کرده اند که خرید اوراق قرضه خود را برای جبران تفاوت و افزایش قیمت ها افزایش دهد.

تا زمانی که کنگره مسیر بدهی فدرال را کاهش ندهد، سیاست پولی ایالات متحده وارد یک چرخه معیوب شده است که هیچ فرار آشکاری از آن وجود ندارد. بدهی رو به افزایش، وزارت خزانه داری را ملزم می کند که مقدار بیشتری از اوراق خزانه داری منتشر کند، اما تقاضای بازار برای این اوراق نمی تواند با عرضه فزاینده آن ها سازگاری داشته باشد. در تلاش برای جلوگیری از افزایش نرخ بهره، فدرال رزرو باید دلارهای جدید آمریکا را چاپ کند تا مازاد عرضه اوراق خزانه داری را جذب کند. تورم پولی ناشی از آن باعث افزایش قیمت مصرف کننده خواهد شد.

کسانی که گسترش چشمگیر فدرال رزرو از عرضه پول را ستایش می کنند ، استدلال می کنند که این تورم قیمت مصرف کننده را تحت تأثیر قرار نداده است. و در نگاه اول ، به نظر می رسد که آنها یک نکته دارند. در ژانویه سال 2008 ، سهام پول M2 تقریباً 7. 5 تریلیون دلار بود. تا ژانویه سال 2020 ، M2 بیش از دو برابر شده و به 15. 4 تریلیون دلار رسیده بود. از ژوئیه 2021 ، کل M2 با 20. 5 تریلیون دلار قرار دارد - تقریباً سه برابر آنچه که فقط 13 سال پیش بود. در همین دوره ، تولید ناخالص داخلی ایالات متحده تنها 50 ٪ افزایش یافت. و با این حال ، از سال 2000 ، میانگین رشد در شاخص قیمت مصرف کننده (CPI) برای همه مصرف کنندگان شهری - معیار تورم که به طور گسترده استفاده می شود - در حدود 2. 25 ٪ پایین مانده است.

چگونه می تواند این باشد؟

پاسخ در رابطه بین تورم پولی و تورم قیمت نهفته است ، که با گذشت زمان واگرایی شده است. در سال 2008 ، فدرال رزرو شروع به پرداخت بهره به بانکهایی کرد که پول خود را با فدرال رزرو پارک می کنند و انگیزه بانکها را برای وام دادن این پول به اقتصاد وسیع تر از راه هایی که باعث تورم قیمت می شود ، کاهش می دهد. اما دلیل اصلی واگرایی این است که اقدامات متعارف مانند CPI به طور دقیق نحوه تأثیر تورم پولی بر قیمت های داخلی را ضبط نمی کند.

در یک کشور بزرگ و متنوع مانند ایالات متحده ، افراد مختلف و صنایع مختلف تورم قیمت را به روش های مختلف تجربه می کنند. این واقعیت که تورم قیمت در اوایل بخش های خاصی از اقتصاد نسبت به سایرین اتفاق می افتد ، برای اولین بار توسط اقتصاددان قرن هجدهم ایرلندی و فرانسوی ریچارد کانتیلون شرح داده شد. کانتیلون در مقاله خود در سال 1730 "در مورد ماهیت تجارت به طور کلی" ، خاطرنشان کرد: وقتی دولت ها عرضه پول را افزایش می دهند ، کسانی که پول را دریافت می کنند ، ابتدا بیشترین سود را از آن کسب می کنند - با هزینه کسانی که به آنها ادامه می یابد. در قرن بیستم ، فردریش هایک بر اساس تفکر کانتیلون بنا شده است ، و مشاهده می کند که "آسیب واقعی [تورم پولی] به دلیل تأثیر دیفرانسیل بر قیمت های مختلف است که به صورت متوالی در یک نظم بسیار نامنظم و تا حد بسیار متفاوتی تغییر می کند ، به طوریدر نتیجه ، کل ساختار قیمت های نسبی تحریف می شود و تولید را به جهات اشتباه می رساند. "

در متن امروز ، ذینفعان مستقیم پول تازه چاپ شده کسانی هستند که کمترین نیاز به آن دارند. دلار جدید به بانک ها ارسال می شود که به نوبه خود آنها را به ارزش ترین نهادهای معتبر وام می دهد: صندوق های سرمایه گذاری ، شرکت ها و افراد ثروتمند. در نتیجه ، عمیق ترین تأثیر قیمت تورم پولی ایالات متحده بر انواع دارایی هایی بوده است که موسسات مالی و ثروتمندان خریداری می کنند - سهام ، اوراق ، املاک و مستغلات ، سرمایه گذاری و موارد مشابه.

به همین دلیل است که نسبت قیمت به درآمد شرکتهای S& P 500 در رکورد بالایی قرار دارد ، چرا استارت آپ های خطرناک با ایده های طولانی در حال جذب 100 میلیون دلار سرمایه گذاری هستند و به همین دلیل قیمت متوسط فروش خانه در یک واحد 24 ٪ افزایش یافته استسال-بزرگترین افزایش یک ساله قرن بیست و یکم. در همین حال ، درآمد کم درآمد و متوسط بدون افزایش در دستمزد خود با افزایش قیمت روبرو هستند. اگر تورم دارایی همچنان ادامه داشته باشد در حالی که هزینه های مسکن و مراقبت های بهداشتی فراتر از دسترس مردم عادی رشد می کند ، مشروعیت اقتصاد بازار ما محاکمه می شود.

بازگشت پول صدا

Satoshi Nakamoto ، خالق نام مستعار بیت کوین ، در اوایل دهه 2000 به شدت به افزایش فراوانی دلارهای ایالات متحده و سایر ارزهای فیات توجه داشت. وی در سال 2009 نوشت: "مشکل اصلی با پول معمولی تمام اعتماد است که برای کار کردن آن لازم است. باید به بانک مرکزی اعتماد کرد که ارز را از بین نبرند ، بلکه تاریخ ارزهای فیات پر از نقض آن اعتماد است."بیت کوین در انتظار بحران مالی و پولی در ایالات متحده و سراسر جهان ایجاد شد.

برای درک چگونگی عملکرد بیت کوین در کنار ارز فیات ، بررسی فلسفه پولی دانشکده اقتصاد اتریشی ، که چهره های برجسته آنها - به ویژه هایک و لودویگ فون میزس - بسیار تحت تأثیر ناکاموتو و توسعه دهندگان اولیه بیت کوین مفید است.

اقتصاددانان مکتب اتریش از طرفداران سرسخت آنچه میسس "اصل پول سالم" نامید - یعنی نگه داشتن عرضه پول تا حد ممکن ثابت و قابل پیش بینی بود. در تئوری پول و اعتبار ، که برای اولین بار در سال 1912 منتشر شد ، میزس استدلال کرد که پول صدا به عنوان "ابزاری برای حمایت از آزادی های مدنی در برابر امور استبدادی از طرف دولت ها" که متعلق به "است" در همان طبقه با قانون اساسی و لوایح سیاسی است. حقوق. "او نوشت: "همانطور که لوایح حقوق" واکنشی در برابر قانون خودسرانه و عدم تحقق آداب و رسوم قدیمی توسط پادشاهان "بود ،" او نوشت: "فرضیه پول صدا ابتدا به عنوان پاسخی به عمل پرنسس برای انجام سکه ها مطرح شد."

میزس معتقد بود که تورم به همان اندازه نقض حقوق مالکیت شخصی است که به طور خودسرانه زمین خود را از بین می برد. از این گذشته ، در هر دو مورد ، دولت ارزش اقتصادی را با هزینه شهروند به دست می آورد. از آنجا که تورم پولی قند زیادی از محرک کوتاه مدت ایجاد می کند ، سیاستمداران علاقمند به انتخاب مجدد همیشه انگیزه ای برای گسترش عرضه پول دارند. اما انجام این کار با هزینه کاهش طولانی مدت در قدرت خرید مصرف کننده انجام می شود.

برای میزس ، بهترین راه برای رفع چنین تهدیدی ، جلوگیری از ارزهای فیات به طور کلی است. و در تخمین او ، بهترین جایگزین پول برای پول فیات طلا است. میس نوشت: "تعالی استاندارد طلا ، این است که" تعیین قدرت خرید واحد پولی مستقل از سیاست های دولت ها و احزاب سیاسی است. "به عبارت دیگر ، فضیلت اصلی طلا این است که عرضه آن به آرامی و پیوسته افزایش می یابد و نمی تواند توسط سیاستمداران دستکاری شود.

به نظر می رسد که طلا به عنوان پایه ای برای ارز ، یک انتخاب دلخواه است ، اما طلا ترکیبی از خصوصیاتی دارد که آن را برای ذخیره و تبادل ارزش ایده آل می کند. اول ، این قابل تأیید غیرقابل توصیف است. طلا بسیار متراکم است ، به این معنی که طلا تقلبی به راحتی قابل تشخیص است - شخص به سادگی باید آن را وزن کند. دوم ، طلا قابل تقسیم است. بر خلاف ، مثلاً ، گاوها ، طلا را می توان در واحدهای کسری کوچک و بزرگ تحویل داد و قیمت گذاری دقیق را امکان پذیر می کند. سوم ، طلا با دوام است. بر خلاف کالاهایی که با گذشت زمان پوسیده یا تبخیر می شوند ، طلا می تواند قرن ها بدون تخریب ذخیره شود. چهارم ، طلای قارچ است: یک اونس طلا در آسیا به ارزش یک اونس طلا در اروپا ارزش دارد.

این چهار ویژگی توسط بیشتر ارزهای مدرن به اشتراک گذاشته می شود. کیفیت پنجم طلایی متمایز تر است ، با این حال ، و همچنین به نقش خود به عنوان ابزاری برای پول سالم مرتبط است: کمبود. در حالی که مردم از مهره ها ، صدف های دریایی و سایر کالاها به عنوان اشکال ابتدایی پول استفاده کرده اند ، این موارد به راحتی قابل دستیابی و معرفی به گردش خون هستند. در حالی که عرضه طلا به تدریج افزایش می یابد زیرا بیشتر از زمین استخراج می شود ، میزان استخراج نسبت به کل عرضه زیر زمین کم است: با نرخ های فعلی ، تقریباً 66 سال طول می کشد تا مقدار طلا در گردش را دو برابر کند. در مقایسه ، عرضه دلار ایالات متحده بیش از یک دهه گذشته بیش از دو برابر شده است.

هنگامی که طراحان تحت تأثیر اتریش بیت کوین تصمیم به ایجاد یک ارز قابل اطمینان تر کردند ، آنها سعی کردند همه این خصوصیات را تکرار کنند. مانند طلا ، بیت کوین قابل تقسیم ، فراموش نشدنی ، بادوام و قارچ است. اما بیت کوین نیز از چند طریق مهم ، به عنوان نوعی پول صدا از طلا بهبود می یابد.

اول ، بیت کوین نادر از طلا است. اگرچه عرضه طلا به آرامی افزایش می یابد ، اما افزایش می یابد. برعکس ، عرضه جهانی بیت کوین در 21 میلیون ثابت است و نمی توان به طور امکان پذیر تغییر یافت.

دوم ، بیت کوین به مراتب قابل حمل تر از طلا است. انتقال طلای فیزیکی از یک مکان به مکان دیگر ، به ویژه در مقادیر زیاد ، یک فرآیند سنگین است. از طرف دیگر ، بیت کوین می تواند به سرعت به عنوان یک ایمیل به هر مقدار منتقل شود.

سوم ، بیت کوین از طلا ایمن تر است. یک آدرس بیت کوین که روی یک درایو USB وجود دارد ، می تواند از لحاظ تئوری به همان اندازه ارزش داشته باشد که خزانه داری ایالات متحده در میله های طلا نگه داشته است - بدون نیاز به امکانات نظامی گران قیمت مانند فورت ناکس برای حفظ آن. در حقیقت ، اگر با استفاده از بهترین شیوه ها ذخیره شود ، هزینه تأمین بیت کوین از هکرها یا مهاجمان بسیار پایین تر از هزینه تأمین طلا است.

چهارم ، بیت کوین یک فناوری است. این بدان معنی است که ، هرچه توسعه دهندگان راه هایی را برای تقویت عملکرد آن بدون به خطر انداختن ویژگی های اصلی آن شناسایی کنند ، می توانند به تدریج با گذشت زمان ارز را بهبود بخشند.

پنجم و سرانجام ، بیت کوین قابل سانسور نیست. در سال گذشته ، دولت چین روزنامه طرفدار دموکراسی هنگ کنگ را با سانسور محتوای خود ، بلکه با سفارش بانکها برای انجام کار با این انتشار ، خاموش کرد و از این طریق روزانه اپل از پرداخت تأمین کنندگان یا کارمندان خود جلوگیری کرد. کسانی که ادعا می کنند در اینجا نمی توانند اتفاق بیفتند ، فقط باید به عملکرد دولت اوباما نگاه کنند ، یک تلاش نظارتی برای جلوگیری از تجارت بانکها با اشخاص قانونی مانند تولید کنندگان اسلحه و وام دهندگان پرداخت - شرکت هایی که دولت از آن ناسازگار است. در مقابل ، تا زمانی که طرف انتقال دهنده به اینترنت دسترسی داشته باشد ، هیچ نهادی نمی تواند از انجام معامله بیت کوین جلوگیری کند.

این ترکیب از عرضه ثابت ، قابلیت حمل ، امنیت ، بهبود و مقاومت سانسور ، موفقیت ناکاموتو را نشان می دهد. هایک ، در تکذیب پول ، چنین جدایی پول و دولت را پیش بینی کرد. وی نوشت: "من معتقدم که ما می توانیم خیلی بهتر از طلایی که تا کنون امکان پذیر است انجام دهیم.""دولت ها نمی توانند بهتر عمل کنند. شرکت آزاد. بدون شک چنین خواهد بود."

در حالی که هایک و ناکاموتو امیدوار بودند که ارزهای خصوصی به طور مستقیم با دلار آمریکا و سایر ارزهای فیات رقابت کنند ، بیت کوین برای تبدیل امور مالی جهانی نیازی به جایگزینی معاملات نقدی روزمره ندارد. ممکن است تعداد کمی از افراد قهوه صبح خود را با بیت کوین بپردازند ، اما برای افراد نیز نادر است که قهوه را با اوراق بهادار خزانه داری یا میله های طلا خریداری کنند. بیت کوین نه با پول نقد ، بلکه با این دو دارایی اخیر برای تبدیل شدن به فروشگاه برتر ثروتمند در جهان ، رقابت می کند.

مشکل اصلی بیت کوین برای پرداختن به آن - کاهش ارزش ارز فیات از طریق هزینه های بی پروا و وام گرفتن - در حال حاضر بر ما است. اگر برنامه هزینه 3. 5 تریلیون دلاری بایدن کنگره را تصویب کند ، بدهی ملی بیشتر می شود. شخصی برای فعال کردن این هزینه مجبور به خرید اوراق بهادار خزانه داری است.

با این حال ، همانطور که در بالا مورد بحث قرار گرفت ، سرمایه گذاران در حال خزانه داری هستند. در تاریخ 30 ژوئن 2021 ، نرخ بهره برای معیار 10 ساله وثیقه خزانه داری 1. 45 ٪ بود. حتی در نرخ تورم هدف فدرال رزرو 2 ٪ ، تحت این شرایط ، دارندگان پیوند خزانه داری تضمین می کنند که از نظر شرایط تنظیم شده تورم پول خود را از دست بدهند. یکی از منتقدین سیاست های فدرال فدرال ، مدیر عامل شرکت MicroStrategy مایکل سیلور ، ارزش اوراق بهادار خزانه داری امروز را با "مکعب یخ ذوب" مقایسه می کند. در ماه مه گذشته ، ری دالیو ، بنیانگذار Bridgewater Associates و بیت کوین سابق شکاک ، گفت: "[به طور شخصی ، من ترجیح می دهم بیت کوین داشته باشم تا پیوند [خزانه داری]."اگر صندوق های محافظت ، بانک ها و دولت های خارجی همچنان به کاهش خریدهای خزانه داری خود ادامه دهند ، حتی با درصد نسبتاً کمی ، کاهش تقاضا می تواند قیمت اوراق بهادار ایالات متحده را کاهش دهد.

اگر این اتفاق بیفتد ، فدرال رزرو با دو گزینه غیرقابل توصیف که در ابتدا توضیح داده شده است روبرو خواهد شد: اجازه افزایش نرخ بهره یا افزایش بیشتر عرضه پول. فشار سیاسی برای انتخاب دومی احتمالاً مقاومت ناپذیر خواهد بود. اما انجام این کار باعث می شود بازده های تنظیم شده تورم در اوراق بهادار خزانه داری ، سرمایه گذاران بیشتری را از خزانه داری و به فروشگاه های برتر مانند بیت کوین دور کند. به نوبه خود ، کاهش علاقه بازار به Treasurys باعث می شود که فدرال رزرو بیشتر اوراق قرضه را برای سرکوب نرخ بهره خریداری کند.

فرصت بیت کوین آمریکا

از دیدگاه آمریکایی ، این ایده آل برای اوراق بهادار خزانه داری ایالات متحده است که دارایی ذخیره ترجیحی جهان برای آینده قابل پیش بینی باقی بماند. اما ده ها تریلیون دلار بدهی که ایالات متحده از سال 1971 جمع کرده است - و ده ها تریلیون آینده - این نتیجه را بعید به نظر می رساند.

برای اکثر ما قابل درک است که تصور می کنیم دنیای پولی را جدا از شیوه ای که در آن نسل ها زندگی کرده ایم ، تصور کنیم. از این گذشته ، دلار ایالات متحده از سال 1919 ، هنگامی که انگلیس مجبور شد از استاندارد طلای خودداری کند ، به عنوان ارز اصلی ذخیره جهان خدمت کرده است. فقط تعداد معدودی از مردم زندگی می کنند که ممکن است به یاد بیاورند که جهان قبل از آن چگونه بوده است.

با این وجود ، تغییر در حال آمدن است. در طی 10 تا 20 سال آینده ، با افزایش نقدینگی بیت کوین و ایالات متحده با اعتبار کمتری می شود ، موسسات مالی و دولت های خارجی به طور یکسان ممکن است جایگزین بخش فزاینده ای از دارایی های خزانه داری خود با بیت کوین و سایر اشکال پول سالم شوند. با رسیدن ارزش دارایی به نسبت حباب و پایان دادن به هزینه های فدرال ، برای ایالات متحده بسیار مهم است که اکنون برنامه ریزی برای این امکان را آغاز کند.

متأسفانه ، غریزه برخی از سیاستگذاران فدرال این است که کاری را انجام دهد که کشورهایی مانند آرژانتین در شرایط مشابه انجام داده اند: کنترل سرمایه را تحمیل کنید که توانایی آمریکایی ها را برای مبادله دلار برای بیت کوین در تلاش برای جلوگیری از رقابت ارز دیجیتال با گنجینه ها محدود می کند. با این حال ، دقیقاً همانطور که بسته شدن پنجره طلای نیکسون در سال 1971 منجر به پرواز سریع از دلار شد ، تحمیل محدودیت در مبادله بیت کوین برای دلار به جهانیان تأیید می کند که ایالات متحده دیگر به رقابت با ارز خود اعتقاد ندارد و پرواز را تسریع می کند. از اوراق بهادار خزانه داری و تضعیف توانایی قرض گرفتن آمریکا.

سرکوب بیت کوین همچنین یک اشتباه استراتژیک گسترده خواهد بود ، با توجه به اینکه آمریکایی ها در موقعیتی قرار دارند که از سرمایه گذاری های مربوط به بیت کوین و مالی غیر متمرکز تر بهره مند شوند. امروزه حدود 50 میلیون آمریکایی صاحب بیت کوین هستند ، و این احتمال وجود دارد که آمریکایی ها و موسسات آمریکایی دارای کثرت ، اگر اکثریت ، بیت کوین در گردش باشند - مبلغی به ارزش صدها میلیارد دلار. این منطقه ای است که چین به سادگی نمی تواند با ایالات متحده رقابت کند ، زیرا معماری مالی باز بیت کوین اساساً با الگوی متمرکز و اقتدارگرا پکن ناسازگار است.

در صورت عدم وجود اصلاحات اساسی در حق ، تلاش های خوب و ذهنی برای بزرگ شدن اوراق بهادار خزانه داری ، احتمالاً محکوم به محکومیت هستند. به جای محدود کردن بیت کوین در یک تلاش ناامیدانه برای پیش بینی سیاست گذاران اجتناب ناپذیر ، به خوبی می توانند نقش بیت کوین را به عنوان یک دارایی ذخیره ژئوپولیتیک خنثی در آغوش بگیرند. تلاش برای اطمینان از اینكه ایالات متحده همچنان جهان را در انباشت ثروت ، مشاغل و نوآوری های مبتنی بر بیت كوین رهبری می كند. و اطمینان حاصل کنید که آمریکایی ها می توانند به استفاده از بیت کوین برای محافظت از خود در برابر تورم دولت محور ادامه دهند.

برای شروع چنین ابتکاری، تنظیم‌کننده‌های فدرال باید عملیات سرمایه‌گذاری مرتبط با ارزهای دیجیتال در سواحل آمریکا را آسان‌تر کنند. همانطور که اوضاع پیش می‌آید، بسیاری از این شرکت‌ها در خارج از کشور مستقر هستند و به روی سرمایه‌گذاران آمریکایی بسته شده‌اند، صرفاً به این دلیل که آژانس‌های نظارتی قدیمی ایالات متحده - کمیسیون بورس و اوراق بهادار (SEC)، کمیسیون معاملات آتی کالا، وزارت خزانه‌داری و سایرین - مایل نبوده‌اند. برای ارائه وضوح در مورد جایگاه قانونی دارایی های دیجیتال. به عنوان مثال، SEC Coinbase را از پرداخت سود مشتریان خود در دارایی هایشان منع کرده است، در حالی که از مشخص کردن قوانینی که Coinbase نقض کرده است خودداری کرده است. به طور مشابه، آژانس از تایید صندوق های قابل معامله در مبادلات بیت کوین (ETF) بدون تعیین استانداردهای یک برنامه معتبر ETF خودداری کرده است. کنگره باید توصیه‌های هستر پیرس، کمیسیونر SEC را برای یک دوره مهلت قانونی سه ساله برای توکن‌های دیجیتال غیرمتمرکز اجرا کند و نقش تنظیم دارایی‌های دیجیتال را به آژانس جدیدی واگذار کند.

دوم، کنگره باید قوانینی را که با بیان ضعیف مرتبط با لایحه زیرساخت‌های دوحزبی اخیر مرتبط است، روشن کند که بسیاری از کسب‌وکارهای ارز دیجیتال با ارزش مانند عملیات استخراج بیت‌کوین را در خارج از کشور هدایت می‌کند.

سوم، وزارت خزانه داری باید جایگزین بخشی از ذخایر طلای خود - مثلاً 10 درصد - با بیت کوین را در نظر بگیرد. این حرکت خطر کمی برای ترازنامه کلی این وزارتخانه ایجاد می کند، سیگنال مثبتی را به بخش بلاک چین نوآور ارسال می کند و ایالات متحده را قادر می سازد از رشد بیت کوین بهره مند شود. اگر ارزش بیت کوین به شدت در برابر طلا و دلار آمریکا افزایش یابد، چنین حرکتی به تقویت خزانه داری و کاهش نیاز به تورم پولی کمک می کند.

سرانجام ، وقتی صحبت از نسخه های دیجیتالی دلار آمریکا می شود ، سیاستگذاران باید توصیه های فردریش هایک را دنبال کنند ، نه شی جینپینگ. در تلاش برای افزایش کنترل دولت بر سیستم پولی خود ، چین در حال آماده سازی برای رونمایی از یوان دیجیتال مبتنی بر blockchain در المپیک زمستانی 2022 پکن است. جروم پاول و سایر بانکداران مرکزی غربی نسبت به ابتکار عمل چین ابراز حسادت کرده اند و از این که پشت سر گذاشته اند ، دلخور هستند. اما آمریکایی ها باید به شدت با توسعه ارز دیجیتال بانکی مرکزی (CBDC) مخالفت کنند. چنین ارز می تواند با ایجاد پس انداز سنتی و بررسی حساب های منسوخ ، بانک های محلی را از بین ببرد. علاوه بر این ، یک فدرال رزرو با قدرت CBDC ، کوهی از اطلاعات دقیق در مورد معاملات مالی هر مصرف کننده را جمع می کند. این امر نه تنها تهدید جدی برای حفظ حریم خصوصی و آزادی اقتصادی آمریکایی ها بلکه می تواند یک هدف عظیم را برای هکرها ایجاد کند و دولت را به نوع قدرت سانسور مجهز کند که باعث می شود عملیات خفگی نقطه مانند بازی کودک باشد.

کنگره باید اطمینان حاصل کند که فدرال رزرو هرگز صلاحیت صادر کردن ارز مجازی را ندارد. درعوض ، باید به تنظیم کننده ها دستور دهد كه "stablecoins" با دلار ، مانند سکه Tether و USD-را در چارچوبی كه برای صندوق های بازار پول و سایر ابزارهای نقدی مانند استفاده می كنیم ، ادغام كنند.

برنامه ریزی برای بدترین

در بهترین سناریو ، ظهور بیت کوین به ایالات متحده انگیزه می دهد تا روشهای مالی خود را اصلاح کند. به همان اندازه که کنگره در سال 2017 نرخ مالیات شرکت ها را کاهش داد تا انگیزه شرکت های آمریکایی برای جابجایی در خارج از کشور را کاهش دهد ، رقابت پولی با محوریت بیت کوین می تواند سیاستگذاران آمریکایی را به سمت رشد ناپایدار هزینه های فدرال سوق دهد. در حالی که ما می توانیم به چنین سناریویی امیدوار باشیم ، باید برای دنیایی برنامه ریزی کنیم که در آن کنگره همچنان از وظیفه اساسی خود به عنوان مباشر ثروت آمریکایی ها غفلت کند.

خبر خوب این است که مردم آمریکا دیگر قصد ندارند با کشتی در حال غرق شدن فدرال رزرو کنند. در سال 1971 ، هنگامی که واشنگتن ارزش دلار را کاهش داد ، آمریکایی ها هیچ گونه مراجعه واقعی نداشتند. امروز ، از طریق بیت کوین ، آنها انجام می دهند. بیت کوین آمریکایی های معمولی را قادر می سازد تا از پس انداز خود در برابر سوء مدیریت دولت فدرال محافظت کنند. این می تواند امنیت مالی افراد آسیب پذیر در برابر افزایش قیمت ها ، مانند درآمد ساعتی دستمزد و بازنشستگان در درآمد ثابت را بهبود بخشد. و این می تواند باعث افزایش رونق آمریکایی های جوانتر شود که بیشترین میزان با عواقب بدهی فراری این کشور روبرو خواهند شد.

بیت کوین یک فرصت استراتژیک عظیم برای آمریکایی ها و ایالات متحده به طور کلی است. با داشتن زیرساخت های حقوقی مناسب ، ارز و فناوری اساسی آن می تواند به محرک بزرگ بعدی رشد آمریکا تبدیل شود. در حالی که نظم پولی قرن بیست و یکم بسیار متفاوت از تاریخ 20 خواهد بود ، بیت کوین می تواند به آمریکا کمک کند تا رهبری اقتصادی خود را برای چند دهه آینده حفظ کند.

آیک روی رئیس بنیاد تحقیق در مورد فرصت برابر است.

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.